خیلی ناراحتم. همین الان تو پارکه. اون پسره هم موتور داره و خیلی ناجوره و اخراج شده از مدرسه. پسرم حرف شنوی نداره. میگه تو برو من خودم میام. ولی میترسم ازون پسره
منم اون قدیما وقتی دانشجو بودم شنیدم داداشم با یه ارازل میگرده همشم چاقو همراه پسره بود خیلی نگران بودم یه مدت منم هرچی بهش گفتم باهاش نگرد ول کن نبود ناچار شدم یه روز پسره و گیر بیارم شیره اشو و کشیدم نزدیک بود خونشو و بریزم هرچند اون موقع جوان بودم و کارم اشتباه بود ولی عوضش راحت شدیم
منم اون قدیما وقتی دانشجو بودم شنیدم داداشم با یه ارازل میگرده همشم چاقو همراه پسره بود خیلی نگران بودم یه مدت منم هرچی بهش گفتم باهاش نگرد ول کن نبود ناچار شدم یه روز پسره و گیر بیارم شیره اشو و کشیدم نزدیک بود خونشو و بریزم هرچند اون موقع جوان بودم و کارم اشتباه بود ولی عوضش راحت شدیم
خیلی ناراحتم. همین الان تو پارکه. اون پسره هم موتور داره و خیلی ناجوره و اخراج شده از مدرسه. پسرم حرف شنوی نداره. میگه تو برو من خودم میام. ولی میترسم ازون پسره
اشکال نداره بذار با هر جور آدمی دم خور بشه مرد بار بیاد ، موتور داشتن مگه چیز بدیه الان دخترا هم موتور سوار میشن تازه به خاطر این کارشون تشویق هم میشن ، اخراج هم شده خب شاید تقصیر مدیر و معاون بوده که کاری کردن پسره بدرفتاری کنه ، بیخود نگران نباش پسرا هم آسیب پذیریشون کمه هم کمتر احساساتی هستن و تحت تاثیر قرار می گیرن ، اصلا برا چی مردم خودشونو می کشن که پسر دار بشن؟ واسه همین چیزا دیگه ، همین که خیالشون از رفت و آمد و ... اون راحت باشه ، شما زیادی حساسی
اشکال نداره بذار با هر جور آدمی دم خور بشه مرد بار بیاد ، موتور داشتن مگه چیز بدیه الان دخترا هم موتور سوار میشن تازه به خاطر این کارشون تشویق هم میشن ، اخراج هم شده خب شاید تقصیر مدیر و معاون بوده که کاری کردن پسره بدرفتاری کنه ، بیخود نگران نباش پسرا هم آسیب پذیریشون کمه هم کمتر احساساتی هستن و تحت تاثیر قرار می گیرن ، اصلا برا چی مردم خودشونو می کشن که پسر دار بشن؟ واسه همین چیزا دیگه ، همین که خیالشون از رفت و آمد و ... اون راحت باشه ، شما زیادی حساسی
یه روز ناظم مدرسه تا منو دید اومد تو کوچه. خیلی دعوام کرد چون پسره با موتور میاد دم مدرسه که بچه ها رو که باهاشون دوسته ببینه. گفت این پسره بدبخت میکنه پسرتو