zhra996
⭐کاربر فعال⭐
- عضویت
- Mar 2, 2024
- جنسیت
- خانم
من یه خاله دارم
این ادم از خیلی وقت بود پا پیچ ما بود
پسرش با من ۴ سالی تفاوت سنی داره و کوچک تره ولی همیشه به من یجور دیگ نگاه میکردند.. خودم یه حس هایی رو درک کرده بودم البته بازم میگم امکان نداره
چن سال پیش تو پروفشم زده بود عشق من اول اسم من
من چون مطمئن نبودم چیزی بروز ندادم گفتم بچه اس شایدم با من نبوده
خلاصه مادرش هم هر چی میشد میگف حسین هم مثل توعه چقدر شما شبیه هم هستید
من رو میدید همیشه ماشالله و اینا
یه مدت بعد تو خونواده پیچید مادر بزرگم گفته ک پسرت با نوه ام جورن بگیر براش سنشون فاصله نداره ک
بعد مادر من برخورد کرد گف دختر من ک نمونده رو دست نگو اینا رو ...
پسر خاله ام گفته بود یعنی من اینقد بدم من ک مشکل ندارم با دختر خاله ام!
خاله ام هم همیشه میگف فلان چیز رو دادی نگه داشته حسین منم چیزی نمیگفتم
تا اینک من نامزد کردم و داستان شروع شد
شروع کرد به مسخره و اینا حتی پاگشا نکرد منو اصلا بزور باهامون حرف میزنه
الان یه ساله ازدواج کردم تو این یه سال هم پسره از حرصش حس میکنم رف با یکی دوس شد و میگه میخاد ازدواج کنه
حالا از اون ور به من ناشناس پیام اومد فلانی میخواستم بگم خیلی دوستت دارم نمیدونم مراقب خودت باش ! نکنه خودشه؟؟ من حس ششمم میگه اونه باز شایدم فکر میکنم
باید بگم پسر خاله ام اصلا برام جذابیتی نداشت چون اعتقادی به خیلی چیزا ک خط قرمز منه نداره
نمیخام بگم ناراحتی های مادرش و رفتارای زننده اش بخاطر اینه ولی خب دلیلش چیه؟ مغزم به جایی قد نمیده انقدر اذیتمون کرد این یه سال ک فقط چشمام پر اشک شد
عید هم برا احترام به بزرگتر رفتم خونه اش پاگشا کادو نداد بزور با شوهرم دو کلمه حرف زد
اهان یه چیزی هم بگم من چن سال پیش ک خواستگارام میرفتن میومدن پسره از طریق مامانش پیغام میداد ک دختر شوهر نمیکنی؟ )قصد ازدواج نداری(
این ادم از خیلی وقت بود پا پیچ ما بود
پسرش با من ۴ سالی تفاوت سنی داره و کوچک تره ولی همیشه به من یجور دیگ نگاه میکردند.. خودم یه حس هایی رو درک کرده بودم البته بازم میگم امکان نداره
چن سال پیش تو پروفشم زده بود عشق من اول اسم من
من چون مطمئن نبودم چیزی بروز ندادم گفتم بچه اس شایدم با من نبوده
خلاصه مادرش هم هر چی میشد میگف حسین هم مثل توعه چقدر شما شبیه هم هستید
من رو میدید همیشه ماشالله و اینا
یه مدت بعد تو خونواده پیچید مادر بزرگم گفته ک پسرت با نوه ام جورن بگیر براش سنشون فاصله نداره ک
بعد مادر من برخورد کرد گف دختر من ک نمونده رو دست نگو اینا رو ...
پسر خاله ام گفته بود یعنی من اینقد بدم من ک مشکل ندارم با دختر خاله ام!
خاله ام هم همیشه میگف فلان چیز رو دادی نگه داشته حسین منم چیزی نمیگفتم
تا اینک من نامزد کردم و داستان شروع شد
شروع کرد به مسخره و اینا حتی پاگشا نکرد منو اصلا بزور باهامون حرف میزنه
الان یه ساله ازدواج کردم تو این یه سال هم پسره از حرصش حس میکنم رف با یکی دوس شد و میگه میخاد ازدواج کنه
حالا از اون ور به من ناشناس پیام اومد فلانی میخواستم بگم خیلی دوستت دارم نمیدونم مراقب خودت باش ! نکنه خودشه؟؟ من حس ششمم میگه اونه باز شایدم فکر میکنم
باید بگم پسر خاله ام اصلا برام جذابیتی نداشت چون اعتقادی به خیلی چیزا ک خط قرمز منه نداره
نمیخام بگم ناراحتی های مادرش و رفتارای زننده اش بخاطر اینه ولی خب دلیلش چیه؟ مغزم به جایی قد نمیده انقدر اذیتمون کرد این یه سال ک فقط چشمام پر اشک شد
عید هم برا احترام به بزرگتر رفتم خونه اش پاگشا کادو نداد بزور با شوهرم دو کلمه حرف زد
اهان یه چیزی هم بگم من چن سال پیش ک خواستگارام میرفتن میومدن پسره از طریق مامانش پیغام میداد ک دختر شوهر نمیکنی؟ )قصد ازدواج نداری(