بعداز ازدواج دلتون تنگ نشد؟

[بانوی عمارت]

نگران نباش . حتما زود به زود به مامانت سرمیزنی?

 

[نبات]

امیدوارم برم دیگه برنگردم ??????

این چه حرفیه مامانت ناراحت بوده یک حرفی زده از ته دلش نبوده که صد دفعه مامانم به من گفته برو دیگه نیا اما خب باز مادر ناراحت نباش

 

[بسته شد]

من دلم تنگ میشد تلفن میزدم

منم به مامانم گفتم
میگفت من هرروز ساعت۹ صب بیدارمیشدم اول زنگ میزدم به مامانم?اونم خواب بودپامیشد غرغرمیکرد
توام اینکارو کن??

 

[مااماان_ساامیاار]

منم به مامانم گفتم
میگفت من هرروز ساعت۹ صب بیدارمیشدم اول زنگ میزدم به مامانم?اونم خواب بودپامیشد غرغرمیکرد
توام اینکارو کن??

منم اول تو مسیر سر کار هفت و نیم صب زنگ‌میزدم ?وای ?

 

[بسته شد]

نگران نباش . حتما زود به زود به مامانت سرمیزنی?

بحث من سر زدن نیس
میترسم توخونمون یکی اذیتش کنه من نباشممم هواشو داشته باشم?

 

[دنيام پسرم♥️]

خ

اخه یکی دیگه ازافراد مهم زندگیم اون کسیه ک میخواد شوهرم بشه??اونم باید باخودم ببرم پس
طاقته اذیت شدن اونم ندارم

خدانكشت اون ديگه از مابر نمياد به مشاور مراجعه كن??

 

[نبات]

بحث من سر زدن نیس
میترسم توخونمون یکی اذیتش کنه من نباشممم هواشو داشته باشم?

برای چی اذیتش کنن عزیزم??

 

[بسته شد]

برای چی اذیتش کنن عزیزم??

شاید باورت نشه ولی وقتی مامانم به ابجیم میگه فلان کارو کنو اون اهمیت نمیده من سریععع پامیشم انجام میدم که کمترین حرصی نخوره ?

 

[lady of the night]

یک عدد سینگل 16 میره تو 17 ساله

 

[بسته شد]

یک عدد سینگل 16 میره تو 17 ساله

خدا بگم چیکارت نکنه???

 

[Luna]

من اگه نباشم با اینکه اینجا رو دوست ندارم غصه میخورم
خواهرم رابطه مامان و بابام رو خراب کرده
از هم دورشون کرده
حالا اگه دوکلمه باهم حرف بزنن میاد یجوری مامانمو اذیت می‌کنه
دعوا میندازه
خوشش میاد بابام به مامانم بتوپه
بابام هم نمیگه به تو چه خودتو قاطی نکن
مامانم انقدر کمرش درد میکنه صفراش درد می‌کنه که من گریه میکنم
من همین الانم دلم برای زندگی قبلیمون تنگ میشه

 

[Luna]

شاید باورت نشه ولی وقتی مامانم به ابجیم میگه فلان کارو کنو اون اهمیت نمیده من سریععع پامیشم انجام میدم که کمترین حرصی نخوره ?

چه کار بدی می‌کنی
کاریه که من کردم
خواهرم با دوتا بچه با سی سال سن لیوان ابشم جابه جا نمیکنه

 

[خانوم آقامونم]

والا خونه‌ی مامانم اینا طبقه بالای ماست?

 

[بسته شد]

من اگه نباشم با اینکه اینجا رو دوست ندارم غصه میخورم
خواهرم رابطه مامان و بابام رو خراب کرده
از هم دورشون کرده
حالا اگه دوکلمه باهم حرف بزنن میاد یجوری مامانمو اذیت می‌کنه
دعوا میندازه
خوشش میاد بابام به مامانم بتوپه
بابام هم نمیگه به تو چه خودتو قاطی نکن
مامانم انقدر کمرش درد میکنه صفراش درد می‌کنه که من گریه میکنم
من همین الانم دلم برای زندگی قبلیمون تنگ میشه

وای خیلییی سخته اقا
کاش مامانا هیچوقت هیچیشووون نمیشددد?

 

[بسته شد]

چه کار بدی می‌کنی
کاریه که من کردم
خواهرم با دوتا بچه با سی سال سن لیوان ابشم جابه جا نمیکنه

چیکارکنم دیگه اخه?

 

[Luna]

نه عزیزم عادت میکنی بالاخره تو میری اون‌میاد قرار نیس که همو نبینین به قوله قدیمیا یکی میره دوتا میاد ?

آره واقعاً ?
ده روز هفته رو میرن سر میزنن حالا ?

 

[بسته شد]

والا خونه‌ی مامانم اینا طبقه بالای ماست?

وایییی توازخوشبخت ترینای دنیاییاااا????

 

[چوی_دونگ_یی]

وای خدا
یکی از خواهرام انقد گریه کرد???به هرحال ۴ تا خواهر متاهل دارم ۳ تاشون راه دورن یکیشون همسایمونه
اون سه تادو سه ماه ییار میان??

 

[Luna]

البته خونه شما عین همه‌ی خونه هاست
بچه اولی ها مسئولیت پذیر ترن
وقتی میرن خواهر کوچکتر جاشونو پر میکنه
ولی خب کارت بده

چیکارکنم دیگه اخه?

 

[خانوم آقامونم]

وایییی توازخوشبخت ترینای دنیاییاااا????

از نظر خودم اینطور نیس
چون داداشم نامزدش گفته باید پیش خونه
خواهر و مادرت خونه بخری
داداشمم تازه از سربازی اومده کار و درآمد
درست حسابی نداره که پارک شهر خونه بخره
خیلی داره اذیت میشه بیچاره
آخه اینجا مرکز شهره خونه خیییییییلی گرونه