آی کیف میکنم ...

[گری]

حرصشو در میارم
یکی از بهترین لذتهای دنیاست ...
من نمیدونم این آدمی که منو زیر نظر داره چرا اینجوریه ...البته حق میدم بهش ...منم بودم موقع امتحانای مهمم قاتی بودم این بشرم که کلا خودشم فکر کنم باورش نمیشه خیلی چیزا مثل من دو تا خود کم بین افتادن به پست هم ...
خیییلییی حسوده ...خییلییی
این بخشش خیلی بامزه ست
یکی از پسرای کلاسمون که هیچ ربطی به همم نداریم ،ازش خواستم اسممو بنویسه ،نوشته ...
بعد این پسره که من میگم حسودیش گل کرده ،این بشر جونش در میومد اسم دختر نمینوشت ،بعد از این قضیه نوشت بالاخره بعد از مدتها آخه حسود ،فکر میکنی حسودی میکنم ،مگه من مثل توام حساس باشم ...میدونم برای ترس از اطرافشم شده هیچ کاری نمیکنه
فقط این وسط نمیدونستم در این حد پیگیره خیلی خوبهههه

 

[گری]

اون از بی بهونه اومدناش به این ساختمون وقتی کلاس نداره ...
اون از یه وقتایی که حالش خوبه همیشه جلو راهمه و مشخصه از عمده
گاهی اوقات مکث کردناش

 

[گری]

از روزی که محل نمیدم ،مشتاق تر شده .‌‌...
حالا قبلا اینقدر هم احترامش میکردم هم ذوق و شوقمو نشون میدادم

 

[گری]

بیشتر پسرای ایرانی انگار جنبه ی احترام ندارن ،باید بترسن فقط ...
از یه طرف میدونه دوستش دارم ،از یه طرف اینجوری میکنم ،ترکیب خوبیه ،بهش حداقل جسارت داده ...
از وقتی فهمیده دوستش دارم اعتماد به نفس عجیبی پیدا کرده ،انگار خیالش راحته
قبلا که نگفته بودم میترسید و فقط نگاه میکرد ،الان هر کاری کرد ...منم مثل آدم شدم و محل نمیدم و باعث شده در مواقع لزوم جلب توجه کنه