📖داستان ایرج📚

عاطفه

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
بعد از تمیز کاری اشپزخونه دوباره زیر برنج کم کردم به طرف حموم رفتم
از خونمون متنفر بودم همیشه به ایرج میگفتم ی خونه برام پیدا کن که اشپزخونه اون پنجره داشته باشه
هیچوقت ایرج اهمیت نمیداد میگفت
ول کن زن حوصله داری ایشالا خودمون خونه بخریم فعلا حسرت خونه مستاجری رو نخور

امشب صاحبخونه میومد ک راجب قرارداد جدید حرف بزنیم من استرس داشتم چون فقط 40درصد میتونستیم روی پول پیش بزاریم از طرفی مطمعن بودم ک صاحبخونه قبول نمیکنه اما امیدم ب خدا بود

بعد از ی دوش به ایرج زنگ زدم و گفتم
الو ایرج کجاااایی ساعت چند میای میوه هم بخر یادت نره صاحب خونه امشب ساعت 8میاد
ایرج:تو چرا هیچوقت سلام نمیکنی مگه من نوکرتم که اینجوری دستور میدی
عاطفه:خخخخخخخ باشه عشقم سلااااااااااام شوهر قشنگم عزیزم یادت نره
ایرج:چشم امشب شب مراده یادت نره فردا جمعس

گوشی قطع کردم و رفتم سراغ آبمیوه گیری...
ایرج دیروز 5کیلو هویج خریده بود امروز آب بگیرم که بخوریم شاید صاحبخونه جوگیر بشه و بخاطر آب هویج شرایط مارو قبول کنه

صدای در آمد ک از چشمی دیدم ایرجه
تا در باز کردم ایرج بغلم کردو گفت
آخ آخ چه بوی خوبی میدی ای کلک حموم بدون من رفتی
بعد از چندساعت صاحبخونه آمد
بعد از احوال پرسی صاحبخونه گفت امسال با همون پول پیش قدیم بشینید و خالی نکنید فقط به یک شرط
منو ایرج نگاه هم کردیم و خیلی خوشحال بودیم اما صاحبخونه گفت........

قسمت دوم فرداشب🤓
 

سانسوریا۲

⭐کاربر ویژه⭐
عضویت
Jan 30, 2024
جنسیت
خانم
بعد از تمیز کاری اشپزخونه دوباره زیر برنج کم کردم به طرف حموم رفتم
از خونمون متنفر بودم همیشه به ایرج میگفتم ی خونه برام پیدا کن که اشپزخونه اون پنجره داشته باشه
هیچوقت ایرج اهمیت نمیداد میگفت
ول کن زن حوصله داری ایشالا خودمون خونه بخریم فعلا حسرت خونه مستاجری رو نخور

امشب صاحبخونه میومد ک راجب قرارداد جدید حرف بزنیم من استرس داشتم چون فقط 40درصد میتونستیم روی پول پیش بزاریم از طرفی مطمعن بودم ک صاحبخونه قبول نمیکنه اما امیدم ب خدا بود

بعد از ی دوش به ایرج زنگ زدم و گفتم
الو ایرج کجاااایی ساعت چند میای میوه هم بخر یادت نره صاحب خونه امشب ساعت 8میاد
ایرج:تو چرا هیچوقت سلام نمیکنی مگه من نوکرتم که اینجوری دستور میدی
عاطفه:خخخخخخخ باشه عشقم سلااااااااااام شوهر قشنگم عزیزم یادت نره
ایرج:چشم امشب شب مراده یادت نره فردا جمعس

گوشی قطع کردم و رفتم سراغ آبمیوه گیری...
ایرج دیروز 5کیلو هویج خریده بود امروز آب بگیرم که بخوریم شاید صاحبخونه جوگیر بشه و بخاطر آب هویج شرایط مارو قبول کنه

صدای در آمد ک از چشمی دیدم ایرجه
تا در باز کردم ایرج بغلم کردو گفت
آخ آخ چه بوی خوبی میدی ای کلک حموم بدون من رفتی
بعد از چندساعت صاحبخونه آمد
بعد از احوال پرسی صاحبخونه گفت امسال با همون پول پیش قدیم بشینید و خالی نکنید فقط به یک شرط
منو ایرج نگاه هم کردیم و خیلی خوشحال بودیم اما صاحبخونه گفت........

قسمت دوم فرداشب🤓
لعنت بهت تا فردا شب که من پیر میشم😑
 

سرنوشت

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 3, 2023
جنسیت
خانم
حتما صاحبخونه میگه کم صدا باشید در و پنجره ی اتاق خوابتونو ببندین 😂
 

هدی

⭐⭐سوپر استار⭐⭐
عضویت
May 14, 2023
جنسیت
خانم
بعد از تمیز کاری اشپزخونه دوباره زیر برنج کم کردم به طرف حموم رفتم
از خونمون متنفر بودم همیشه به ایرج میگفتم ی خونه برام پیدا کن که اشپزخونه اون پنجره داشته باشه
هیچوقت ایرج اهمیت نمیداد میگفت
ول کن زن حوصله داری ایشالا خودمون خونه بخریم فعلا حسرت خونه مستاجری رو نخور

امشب صاحبخونه میومد ک راجب قرارداد جدید حرف بزنیم من استرس داشتم چون فقط 40درصد میتونستیم روی پول پیش بزاریم از طرفی مطمعن بودم ک صاحبخونه قبول نمیکنه اما امیدم ب خدا بود

بعد از ی دوش به ایرج زنگ زدم و گفتم
الو ایرج کجاااایی ساعت چند میای میوه هم بخر یادت نره صاحب خونه امشب ساعت 8میاد
ایرج:تو چرا هیچوقت سلام نمیکنی مگه من نوکرتم که اینجوری دستور میدی
عاطفه:خخخخخخخ باشه عشقم سلااااااااااام شوهر قشنگم عزیزم یادت نره
ایرج:چشم امشب شب مراده یادت نره فردا جمعس

گوشی قطع کردم و رفتم سراغ آبمیوه گیری...
ایرج دیروز 5کیلو هویج خریده بود امروز آب بگیرم که بخوریم شاید صاحبخونه جوگیر بشه و بخاطر آب هویج شرایط مارو قبول کنه

صدای در آمد ک از چشمی دیدم ایرجه
تا در باز کردم ایرج بغلم کردو گفت
آخ آخ چه بوی خوبی میدی ای کلک حموم بدون من رفتی
بعد از چندساعت صاحبخونه آمد
بعد از احوال پرسی صاحبخونه گفت امسال با همون پول پیش قدیم بشینید و خالی نکنید فقط به یک شرط
منو ایرج نگاه هم کردیم و خیلی خوشحال بودیم اما صاحبخونه گفت........

قسمت دوم فرداشب🤓
برای عاطفه نقشه های شومی داره؟؟
 

بالا