استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest
 
استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest
?معجزه برای کسانی که به آن ها ایمان دارند اتفاق می افتد. ” برنارد برنسون ”?
 
استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest
صفحه های 1 و 2

بازی زندگی و روش بازی با آن
بیشتر مردم به زندگی به عنوان یک میدان مبارزه نگاه می کنند؛درحالیکه ابدا چنین نیست,بلکه این یک بازی است.

اما از طرفی باید این موضوع را در نظر داشت که هرگز نمی توان در این بازی برنده بود مگر آنکه با قوانین معنوی آن کاملا آشنا باشیم.قوانینی که از دوران باستان تا به امروز , به طور شگفت انگیزی روشن و واضح بیان شده است. عیسی مسیح نیز زندگی را به عنوان بازی "داد و ستد" معرفی می کند.

((انسان هر آنچه را که بکارد , همان را درو خواهد کرد.)) معنی این جمله این است که هر چرا که بر زبان آورید یا به آن عمل کنید , بازتابشِ آن ,به خود شما برخورد خواهد کرد. هر آنچه را بدهید , همان را دریافت خواهید نمود.

اگر از خود نفرت بروز دهید , نفرت دریافت خواهید کرد؛ و اگر عشق بورزید , عشق خواهید گرفت؛اگر دیگران را مورد انتقاد قرار دهید و غر بزنید،انتقاد و سرزنش های تند دریافت خواهید کرد.اگر دروغ بگوید ، به شما دروغ خواهند گفت؛ و اگر خیانت کنید،خیانت خواهید دید.همچنین یاد گرفته ایم آنچه که تصور می کنیم و در ذهن خود می سازیم،نقش مهمی در زندگی ما بازی می کند.

((مراقب آنچه در دل داری(یا در خیال خود می پروری) باش،زیرا که همان، بنیان زندگی تو را می سازد.))
معنی جمله بالا این است که هر چه در ذهن خود تصور می کنید، دیر یا زود در زندگی شما ظاهر خواهد شد،مردی را می شناختم که همیشه از بیماری خاصی وحشت داشت،بیماری نادری بود که کمتر کسی در جهان گرفتارش می شد؛اما او آنقدر به طور مداوم به آن فکر کرد و درموردش مطالب مختلفی خواند،که سرانجام دچارش شد و مُرد!! در حقیقت او قربانی تصویرسازی ذهنی خودش شد.

همانطور که امروز می دانیم، برای موفقیت در بازی زندگی،باید نیروی ((تصویر سازی ذهن مان)) را به طور صحیح آموزش دهیم. کسی که بتواند ذهن خود را آموزش دهد تا تنها به"نیکی" فکر کند و تنها خوبی ها را ببیند، می تواند به تمام خواسته های زیبای قلبی خود برسد؛سلامتی ، ثروت ، عشق ، روابط صمیمانه ، شان والای انسانیت و تمام ایده آل های زندگی اش.

تخیل را قیچی ذهن می نامند.این قیچی مدام در حال جدا کردن تصویرهای ذهنی ماست. تا روزی که ، دیر یا زود، تصاویر جدا شده در زندگی واقعی ما نمود پیدا کنند.برای آنکه بتوانیم از نیروی تخیل خود ، خدمات بهتری دریافت کنیم،باید ابتدا طرز کار ذهن مان را بشناسیم.یونانیان می گویند: ((خویشتن را بشناس.))

ذهن ما دارای 3 بخش است:"ضمیر ناخودآگاه ، ضمیر خودآگاه و ضمیر اَبَر هوشیار". ضمیر ناخودآگاه در واقع یک قدرت خالص است. بدون اینکه جهت گیری خاصی داشته باشد. درست مانند جریان یک جویبار یا جریان برق، تنها کاری را انجام می دهد که برای آن برنامه ریزی شده است؛این ضمیر ذهنی، توان خلاق و درک بالایی ندارد.

هر آنچه آدمی از ته دل احساس کند و یا به روشنی آن را تصور نماید، تاثیری عمیق بر روی ضمیر ناخودآگاه دارد، و در تمام جزییات زندگی اش نیز نمود عملی پیدا می کند.

 
آخرین ویرایش:
استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest
صفحه های 3 و 4

برای مثال زنی: را میشناسم که در کودکی همیشه ادای زنان بیوه را در می آورد و به اصطلاح "بیوه بازی" می کرد همیشه لباس های سیاه به تن کرده و تور بلند مشکی بر روی صورتش می انداخت، و اطرافیان او نیز گمان می کردند که بسیار باهوش است و اداهای بانمک از خود در می آورد.سرانجام او بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که تا پای جان او را دوست می داشت. تنها اندک زمانی پس از ازدواج، آن مرد دار فانی را وداع گفت ؛ و زن برای سالیان دراز، لباس سیاه به تن کرد و تور مشکی بر روی صورت انداخت. تصور همیشگی اش به عنوان یک بیوه زن ، سرانجام به طور عمیق بر ضمیرناخودآگاهش اثر گذاشته بود و با وجود آنکه درد و رنجی عمیق را به دنبال داشت ،اما خود را به آنچه گمان می‌کرد، باید باشد، رساند .

ضمیر خودآگاه را ذهن کوتاه مدت یا جسمانی می گویند.

در واقع این یک ذهن بشری است
و زندگی را همانگونه که هست ، می بیند . ضمیر خودآگاه ما می‌تواند مرگ، بلا، بیماری، فقر و محدودیت موجود را ببیند و در ضمیر ناخودآگاه ما اثر بگذارد.

ضمیر ابر هوشیار ما همان ذهن شهودی ما است که خدا در نهاد انسان گذاشته است و سرزمینی از اندیشه‌های ناب است.

افلاطون این ضمیر را "الگوی بی نقص" می داند که از "ضمیری روحانی" سرچشمه می‌گیرد ،ضمیری که خدا در نهاد بشر به میراث گذاشته است.


(( برای هر کسی ،جایی هست که تنها او می‌تواند آن را پر کند ، و نه هیچ کس دیگری ، و مأموریتی که تنها او می‌تواند به انجام برساند ، و نه هیچ کس دیگری))

تصویری بی نقص در ضمیر ابر هوشیار هر انسانی وجود دارد. این تصویر همیشه در ذهن خودآگاه انسان به صورت آرزویی دست نیافتنی ظهور می کند ،انگار آنقدر رویایی و دلنشین است که امکان ندارد رنگ واقعیت به خود بگیرد.

در واقع سرنوشت واقعی هر انسانی(( مقصد اصلی او)) از هوشیاری والای او سرچشمه می‌گیرد، هوشیاری که در نهاد هر یک از ما وجود دارد.

اما باید گفت که بیشتر افراد هرگز به سراغ ذهن بلند پرواز خود نمی روند و در شرایطی تقلا می کنند و برای چیزهایی دست و پا می‌زنند که به راستی قسمت واقعی آنها از زندگی نیست و حتی اگر به آنچه می‌خواهند برسند، چیز جز شکست و سرخوردگی برای آنها باقی نمی ماند.

برای مثال ، روزی زنی به نزد من آمد تا برای او دعا کنم که مهرش به دل مرد مورد علاقه اش بنشیند و با او ازدواج کند. به او گفتم که این دعای درستی نیست و رنگ معنویت ندارد. در مقابل من برای تو دعا خواهم کرد که تا به مردی که کائنات برای تو می خواهند ، برسی و با او ازدواج کنی.

سپس به او گفتم: (( اگر آن مردی که گفتی ، به راستی همان کسی باشد که کائنات برای تو می خواهد، مطمئن باش که به موقعش با تو ازدواج خواهد کرد وگرنه ، مورد مناسبی برای تو در نظر خواهد گرفت.)) او اغلب مرد مورد علاقه اش را می دید اما هرگز وارد رابطه جدی نشدند. سپس روزی بعد از ظهر به من تلفن کرد و گفت: ((باورت میشه که توی این یک هفته ای که گذشت، اون داره کم کم از چشم میوفته !!)) پاسخ دادم : ((شاید کائنات نمی خواهند که تو باهاش ازدواج کنی . شاید عشق تو مرد دیگه ای باشه.)) تنها مدتی بعد، مردی او را دید و بلافاصله عاشق او شد. آن مرد گفت که فقط او را میخواهد و از او درخواست ازدواج کرد.

آن زن گفت ((به نظرم خیلی بی ریا و صادقانه حرفش رو زد.)) او نیز بلافاصله مهرآن مرد به دلش نشست و دیگر آن مرد قبلی را فراموش کرد.
این مورد،" قانون جایگزینی" را نشان می‌دهد. ایده های درستی که جانشین یکی ایده اشتباه اشتباه گشت، بدین ترتیب نه کسی قربانی شد و نه کسی بازنده ی ماجرا بود.

 

Choi mary

Guest
سلام میشه من هم همراهتان باشم??
توجه توجه!!! با اومدن توی این تاپیک باید همه ی انرژی های منفیتو رها کنی.


تویی که الان اومدی توی تاپیک .تویی که می خوای با ما همراه بشی پس باید از امروز همه ی ناراحتی ,غم ها و سختی ها رو رها کنی و خوش بینی و شادی رو جایگذین کنی.

?از امروز می خوایم کتابی دیگه ای از زندگی رو ورق بزنیم.می خوایم به درخت خشکیده و زمستانی زندگیمون لباسی سبز بپوشونیم و عطر و بوی بهاری و آفتاب دلنشینش رو مهمون زندگیمون کنیم.

از امروز می خوایم از مرداب بدبوی ذهنمون رها بشیم و به چشمه ی زلال و آروم ذهنمون رجوع کنیم.حتی اگه صدها , هزاران ومیلیون ها اتفاق بیوفته من بازم این درخت رو سبز , تنومند و پربار نگاه خواهم داشت.?

? مهم نیست که الان این تاپیک و می بینی یا ده سال یا حتی صد سال دیگه. مهم نیست که این تاپیک صد صفحه جلو رفته باشه . یا نه هنوز اولاش باشه. مهم اینه که هر وقت که بخوای میتونی عضوی از ما باشی.میتونی با ما همراه باشی تا بهم کمک کنیم دریچه ای دیگر رو بر زندگی هامون باز کنیم و دنیارو قشنگ تر ببینیم. هر اتفاقی توی زندگی میتونه مارو ناراحت کنه. اما تنها کسی که میتونه مارو خوشحال کنه خودمون هستیم.?

?قوانین تاپیک:
1-هرکی که میخواد با ما همراه باشه اعلام حضور کنه.
2-لطفا با انرژی مثبت وارد بشید.
3-همه می تونن شرکت کنن و مطالب , فیلم , کتاب و موسیقی های شاد و مثبت را به اشتراک بزارن.
4-روزی یک موضوع ارایه میشه.
5-حرف ها,موسیقی ها,مطالب و عکس های منفی اکیدا ممنوع.
6-مثبت اندیشی رو بخشی از وظایف زندگی روزانمون قرار بدیم.
 

تک دختر

Guest
توجه توجه!!! با اومدن توی این تاپیک باید همه ی انرژی های منفیتو رها کنی.


تویی که الان اومدی توی تاپیک .تویی که می خوای با ما همراه بشی پس باید از امروز همه ی ناراحتی ,غم ها و سختی ها رو رها کنی و خوش بینی و شادی رو جایگذین کنی.

?از امروز می خوایم کتابی دیگه ای از زندگی رو ورق بزنیم.می خوایم به درخت خشکیده و زمستانی زندگیمون لباسی سبز بپوشونیم و عطر و بوی بهاری و آفتاب دلنشینش رو مهمون زندگیمون کنیم.

از امروز می خوایم از مرداب بدبوی ذهنمون رها بشیم و به چشمه ی زلال و آروم ذهنمون رجوع کنیم.حتی اگه صدها , هزاران ومیلیون ها اتفاق بیوفته من بازم این درخت رو سبز , تنومند و پربار نگاه خواهم داشت.?

? مهم نیست که الان این تاپیک و می بینی یا ده سال یا حتی صد سال دیگه. مهم نیست که این تاپیک صد صفحه جلو رفته باشه . یا نه هنوز اولاش باشه. مهم اینه که هر وقت که بخوای میتونی عضوی از ما باشی.میتونی با ما همراه باشی تا بهم کمک کنیم دریچه ای دیگر رو بر زندگی هامون باز کنیم و دنیارو قشنگ تر ببینیم. هر اتفاقی توی زندگی میتونه مارو ناراحت کنه. اما تنها کسی که میتونه مارو خوشحال کنه خودمون هستیم.?

?قوانین تاپیک:
1-هرکی که میخواد با ما همراه باشه اعلام حضور کنه.
2-لطفا با انرژی مثبت وارد بشید.
3-همه می تونن شرکت کنن و مطالب , فیلم , کتاب و موسیقی های شاد و مثبت را به اشتراک بزارن.
4-روزی یک موضوع ارایه میشه.
5-حرف ها,موسیقی ها,مطالب و عکس های منفی اکیدا ممنوع.
6-مثبت اندیشی رو بخشی از وظایف زندگی روزانمون قرار بدیم.
پاندا جووون مچکرییممممم?
 

Choi mary

Guest
هر وقت وسوسه می شوی که به شیوه ای قدیمی عمل کنی، از خودت بپرس که می خواهی اسیر گذشته باشی یا پیش قدم آینده
دیپاک چوپرا
 
استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest

صفحه های 5 ، 6 و 7

مسیح می گوید :((ابتدا از بارگاه خدا و حقانیت او بخواهید؛ که او راهگشا است و به مصلحت شما آگاه می باشد)) و خداوند می‌گوید که این بارگاه الهی در باطن خود انسان بنا نهاده شده است .

بارگاه الهی جایی است که آرزوهای درست بشر یا الگوهای صحیح معنوی در آنجا مقدر می شود.

مسیح به ما تذکر می دهد که" قدرت کلام" نقشی کلیدی در زندگی ما دارد : ((تو را بر اساس کلامی ، که داری قضاوت خواهند نمود و بر اساس آنچه که به زبان آورده ای، بر تو حکم خواهند داد.))

بسیاری از مردم با کلماتی نادرست، مصیبت و بدبختی را وارد زندگی شان می کنند.

برای مثال روزی زنی از خود من پرسید که چرا زندگی اش تا انقدر در بدبختی و تنگدستی است ؟ زمانی او دارای خانه مناسب و یک زندگی شیک و عالی بود. در میان صحبت هایمان

دریافتم که او همیشه از کارخانه خسته بود و دائم می گفته است که( دیگه راس راسی خسته شدم! چقدر کار آخه ؟ نمیشه بریم توی یک سوراخ موش زندگی کنیم که این همه کار تمیز

کاری روی سر من بدبخت خراب نشه !؟)) و اضافه کرد: (( خب حالا هم داریم توی یک سوراخ موش زندگی میکنیم ! )) پس می‌توان گفت که او با کلام خود ، یک سوراخ موش برای

خودش درست کرده بود. ضمیر ناخودآگاه ما به هیچ وجه با ما شوخی ندارد؛ و البته بیشتر افراد با شوخی های نابجای خود، برای خودشان بدبختی می خرند.

برای مثال زنی ثروتمند همیشه به شوخی می گفت : ((دیگه باس واسه ی زندگی توی کمپ های فقرا آماده بشم!))

او با همین شوخی ، نمایی از فقر و تنگدستی را در ضمیر ناخودآگاهش حکاکی کرد و سپس کارش به چنان تنگدستی ای کشید که باور کردنی نبود.

خوشبختانه باید گفت که این قانون برای هر دو طرف یکسان عمل می کند. یعنی می توان از فقر به ثروت نیز رسید.

برای مثال، در یک روز گرم تابستانی، زنی به نزدم آمد تا برای او دعا کنم که کار و بارش رونق گیرد. به من گفت که تمام دارایی او در ۸ دلار خلاصه می شود. گفتم : ((خوبه ! دعا می کنم تا این۸ دلار برایت برکت آورده و چند برابر شود ، همانطور که مسیح هم دعا کرد تا نان و ماهی‌های سر سفره مردم چندین برابر شود و شد.)) مسیح به ما یاد داد که تمام انسان ها

توانایی لازم برای برکت دادن به رزق و روزی ، شفا دادن بیماران و ایجاد رونق و وفور نعمت را دارند.

آن زن پرسید : (( حالا باید چیکار کنم ؟ ))

گفتنم: (( دنبال دلت برو! احساس می‌کنی باید کجا بری و چکارکنی؟)) شهود به معنی دریافت الهامات باطنی است . شهود هر کسی ،هرگز به او دروغ نمی گوید.

در یکی از فصول بعدی این کتاب، مفصل‌تر در مورد شهود بحث خواهیم کرد.

آن زن پاسخ داد: (( نمی دونم ،اما حس می کنم باید برم خونه. فقط اندازه پول کرایه راهمو دارم.)) خانه او در شهری بود که فاصله زیادی تا نیویورک داشت و سر و وضع او هم بسیار فقیرانه بود. منطق ذهنی او، یا همان عقل می گفت که باید در همین نیویورک بماند و کار گیر بیاورد تا کمی پول دستش را بگیرد . به او گفتم : ((پس زود برو خونه !هیچ وقت وقتی دلت چیزی را بهت میگه، اون رو کنار نزار!)) و سپس جلوی خود او گفتم: ((ای قادر مطلق ، در های وفور و نعمت را بر روی این زن باز کن، او تمام آنچه که تو به صلاحش میدانی را جذب

خواهد نمود.)) و از او خواستم که خودش هم این جملات را دائم تکرار کند .او بلافاصله به خانه رفت. روزی که با خانمی برای کار دیگری تماس گرفته بود، یکی از دوستان قدیمی

خانوادگی شان را دید .

بخاطر همین دوستی قدیمی، به شکل معجزه وارهزاران دلار درآمد ایجاد کرد .او اغلب به من می‌گفت: ((سعی کن همیشه در مورد من که با هشت دلار و تنها یک الهام قبلی پیش تو اومدم،

با مردم حرف بزنی.))

همیشه نعمات خداوند بر سر راه آدمیان وجود دارد؛ اما تنها می‌توان با یک باور قلبی محکم و به زبان آوردن آنچه که می خواهیم ،آن را به دست آوریم. مسیح همیشه گفته است که ابتدا

آدمی باید از جایش بلند شود.

((درخواست کنید ،تا اجابت شود. بجوید تا بیابید.درها را بزنید تا به روی شما باز شوند.))

در کتاب مقدس نیز می‌خوانیم :

((از من بخواهید و کارها را به من بسپارید.))

قادر مطلق، خداوند، همواره آماده است که از کوچکترین تا بزرگترین خواسته‌های بشر را اجابت کند.

هر درخواستی،چه به زبان آورده شده و چه در دل نهفته باشد ، تنها یک درخواست است . بسیاری از ما، بارها از اینکه آرزوی ما برآورده شده است ،انگشت حیرت به دندان گرفته ایم.



 
آخرین ویرایش:
استارتر
استارتر

پاندا تپلی

Guest
صفحه های 8 ، 9 ، 10


برای مثال، نزدیک عید پاک، پشت ویترین یکی از گل فروشیها، گلهای رز زیبایی را دیدم ، و همانجا آرزو کردم که ای کاش یک نفر، یکی از این گل ها را برای من بفرستد. به طور ناخودآگاه چنین تصور کردم که کسی در خانه ام را زده و یکی از آنها را به من هدیه می کند.

سپس عید پاک با یکی از همان گلهای رز، برای من شروع شد. روز بعد ، از دوستی که برایم آنها را فرستاده بود تشکر کردم و به او گفتنم که به راستی فقط همین را از خدا خواسته بودم.

او نیز پاسخ داد: (( من که واست گل رز نفرستادم ، گل زنبق بود!))

مرد گلفروش به اشتباه به جای گل زنبق ،رز فرستاده بود، زیرا این من بودم که آن را از خدا خواستم پس باید گل رزبه من می‌رسید.

تنها چیزی که بین شما و بزرگترین خواسته هایاتان قرار دارد، شک و ترس است .چنانچه کسی بدون هیچ نگرانی از خدا بخواهد ،خواست اش هرچه باشد، برآورده خواهد شد.

در فصول بعدی در مورد علت علمی این موضوع بیشتر توضیح خواهم داد و اینکه چطور میشود ترس و نگرانی و تردید را از ذهن خود دور نمود.

تنها دشمن آدمی، ترس است. ترس از فقر ، ترس از شکست ،ترس از بیماری، ترس از دست رفتن همه چیز و احساس ناامنی نسبت به برخی شرایط .مسیح می گوید: (( برای ترس تنها یک دلیل وجود دارد و آن سستی در باورها است .)) پس می‌توان فهمید که باید هر طور شده ایمان و باور را جایگزین ترس نمود. زیرا ترس درست نقطه مقابل باور است .یعنی به جای باور داشتن به شیطان و اهریمن ، باید به نیکی ها باور داشت .

درواقع هدف اصلی از بازی زندگی این است که بتوانیم خیلی واضح ، خیر و نیکی را در هر چی ببینیم ، و تمام نمادهای شر را از ذهن خود پاک نماییم. برای آنکه بتوانیم به این هدف برسیم، باید خیر و زیبایی ها را در ضمیر ناخودآگاه خود حک کنیم.مردی بسیار خردمند روزی به من گفت تنها با آویزان کردن نوشته از یک تابلو بر روی دیوار ، خیلی ناگهانی تمام ترس ها و تردیدهایش را برطرف ساخته است. بر روی آن تابلو نوشته شده بود : ((چرا باید نگران باشیم؟ آن هم وقتی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد !)) این کلمات آنچنان محکم در ضمیر ناخودآگاه او حک شدند که حالا تنها باور او این است که فقط خیر و نیکی می تواند وارد زندگی اش شود. بنابراین به راستی هم فقط خیر و نیکی در زندگی او دیده می شود.

در یکی از فصول بعدی، در مورد راه‌های تاثیر بر ضمیر ناخودآگاه صحبت خواهیم کرد. ضمیر ناخودآگاه، خدمتکار وفادار و فرمانبردار هر انسانی است .پس باید مراقب باشیم که داریم چه دستوری به او می دهیم زیرا او بی چون و چرا آن را اجابت میکند .به یاد داشته باشید که این ضمیر ناخودآگاه، درست مانند یک شنونده خاموش، در کنار شما ایستاده است.

هر اندیشه و یا کلامی بر ضمیرناخودآگاه شما اثر می گذارد و بطور شگفت انگیزی دقیق عمل می کند.انگار که دستگاه ضبط صوتی دارد صدای شما را در خود فرو می برد، آن دستگاه تمام آواها،لحن صدا،حتی سرفه و مکث شما را ظبط می کند. پس بیایید تا تمام آن صداهای ضبط شده ی پوسیده و بی‌مصرف که تنها باعث بدبختی ما شده اند را از ضمیر ناخودآگاه خود حذف کرده و اوا های دلنشین و زیبا را جایگزین نماییم.

با صدای محکم و قاطع و باور قلبی راسخی این عبارت تاکیدی را تکرار نمایید : ((هم اکنون با این کلامی که به زبان می آورم ،تمام آن صداهای ناهنجار پوسیده
را از ضمیر ناخودآگاهم پاک می‌کنم زیرا آنها زاییده تصورات بی مصرف من هستند و در حقیقت وجود ندارند. اکنون با یاد و نام خداوند ،آواهای دلنشین و کامل میسازم ؛ آوای سلامت ، ثروت،عشق و نمایی کامل از وجود خودم. این زمین بازی زندگی است، و حالا بازی زندگی من کامل می شود.))

در فصول بعدی به شما خواهم گفت که چطور می توانید با تغییر کلام خود ،شرایط زندگیتان را دگرگون کنید؛آدمی که از قدرت کلام بی خبر بماند، از زمانه عقب خواهد ماند.

(( مرگ و زندگی در قدرت کلام نهفته است.))

((هر کلامی که به زبان‌ آری ، مقامی آفریننده دارد.))
( پاراهامسا یوگاناندا ، یوگی هندی)



 
آخرین ویرایش:

بالا