م هزار بار و هزار بار ظرفای آشپزخانه را شکوندم و مامانم هزار بار منو دعوا کرده ولی خواهرم یه دونه لیوان سلطنتی شکوند و مامانم بهش گفت اشکالی نداره فدای سرت حتی روی یه میز نشست و شکوندش بازم مامانم گفت اشکال نداره فدای سرت
م هزار بار و هزار بار ظرفای آشپزخانه را شکوندم و مامانم هزار بار منو دعوا کرده ولی خواهرم یه دونه لیوان سلطنتی شکوند و مامانم بهش گفت اشکالی نداره فدای سرت حتی روی یه میز نشست و شکوندش بازم مامانم گفت اشکال نداره فدای سرت