یبار انگیزم برای هدفم ...

  • شروع کننده موضوع دختر__بهار
  • تاریخ شروع

دختر__بهار

Guest
تو اوجه یبار دیگه اصلا توان فکر کردن بهشم ندارم نمیدونم چرا اینجورم البته اینم بگم که با دیدن آدمای اطرافم اینجور میشم وقتی تو خلوت خودم هستم خیلی دوستش دارم و همش دارم برای رسیدن بهش برای کنکورم برنامه میریزم

ولی وقتی با خونوادم حرف میزنم واقعا اون هدف برام کمرنگه میشه دیگه حوصلشو ندارم حتی بهش فکر کنم حتی به این جایی که الان هستم و آزارم میده ، راضی میشم

راهکارتون چیه فکر میکنید چرا اینجورم توروخدا منطقی بهم جواب بدید خیلی تو این قضیه اذیت میشم
 

کاربر حذف شده 935

Guest
عزیزم منم اینجوری میشم،میدونی من ازجانب خودم میگم،امیدوارم جواب توروهم داده باشم،من وقتی اینجوری میشم احساس میکنم اون اعتمادوباورو نه نسبت به خودم دارم ونه هدفم وفکرمیکنم تلاشم جواب نمیده یاگاهی اوقات عوامل بیرونی رودخیل میدونم وبه خودم میگم هرچی هم بخونم وهرکاری هم کنم بایدپارتی داشته باشم،خوب تایه جاهایی درسته اما،نبایدهمشم به این حرفااکتفاکرد،بهتره درکنارتعیین هدفت قدم های کوچیکی هم درراستاش برداری تاشوق وانگیزه توروبیشترکنه،وهمیشه بیشتربااشخاصی درارتباط باش که یه جورایی مطابق باهدف ومسیری باشن که تودرپیش داری،تاهم ازشون تجربه کسب کنی وهم اینکه رابطه های خوب پیداکنی،اینجوری آروم آروم به هدفت نزدیک میشی،امیدوارم هرچی که توذهنت هست وآرزوشوداری بهش برسی وطعم شیرین موفقیتوباتمام وجودت حس کنی?
 
استارتر
استارتر

دختر__بهار

Guest
عزیزم منم اینجوری میشم،میدونی من ازجانب خودم میگم،امیدوارم جواب توروهم داده باشم،من وقتی اینجوری میشم احساس میکنم اون اعتمادوباورو نه نسبت به خودم دارم ونه هدفم وفکرمیکنم تلاشم جواب نمیده یاگاهی اوقات عوامل بیرونی رودخیل میدونم وبه خودم میگم هرچی هم بخونم وهرکاری هم کنم بایدپارتی داشته باشم،خوب تایه جاهایی درسته اما،نبایدهمشم به این حرفااکتفاکرد،بهتره درکنارتعیین هدفت قدم های کوچیکی هم درراستاش برداری تاشوق وانگیزه توروبیشترکنه،وهمیشه بیشتربااشخاصی درارتباط باش که یه جورایی مطابق باهدف ومسیری باشن که تودرپیش داری،تاهم ازشون تجربه کسب کنی وهم اینکه رابطه های خوب پیداکنی،اینجوری آروم آروم به هدفت نزدیک میشی،امیدوارم هرچی که توذهنت هست وآرزوشوداری بهش برسی وطعم شیرین موفقیتوباتمام وجودت حس کنی?
مرسی عزیزم همچنین ❤
اره واقعا برای هدفم زیاد هم تلاش نکردم همش تاحدودی انرژی منفی هارو بهونه کردم تلنگر خوبی بود ممنون
 

نبات

Guest
تو اوجه یبار دیگه اصلا توان فکر کردن بهشم ندارم نمیدونم چرا اینجورم البته اینم بگم که با دیدن آدمای اطرافم اینجور میشم وقتی تو خلوت خودم هستم خیلی دوستش دارم و همش دارم برای رسیدن بهش برای کنکورم برنامه میریزم

ولی وقتی با خونوادم حرف میزنم واقعا اون هدف برام کمرنگه میشه دیگه حوصلشو ندارم حتی بهش فکر کنم حتی به این جایی که الان هستم و آزارم میده ، راضی میشم

راهکارتون چیه فکر میکنید چرا اینجورم توروخدا منطقی بهم جواب بدید خیلی تو این قضیه اذیت میشم
به خانوادت نگو بهترین کاره هدفتو تو ذهنت بزرگ کن
 

رها جونییییی

Guest
همه گاهی اینجوری میشن عزیزم
 
استارتر
استارتر

دختر__بهار

Guest
من تجربی بودم اومدم انسانی
نمیدونم چرا شروع نمی کنم خااااک تو سرم
انقد از دست خودک عصبانی
عقدم.
تو چرا نخوندی تا حالا
بخون انسانی هم به اندازه خودش سخته
منم اشتباه کردم نخوندم ولی انشالله از بهمن شروع میکنم
 

بالا