کم مونده تا چله گوُدی ????

  • شروع کننده موضوع رها جونییییی
  • تاریخ شروع

طلای سرخ

Guest
وای من بچه بودم درست کردیم رفت گیر کرد به سقف انبار ضایعات آتیش گرفت چه بساتی شد
بعد هم فرار کردم رفتم توی سوزن بانی قایم شدم سوزن بان واسطه شد بابام تنبیهم نکنه عشق آتیش بودم
یبارم پاگرد پشت بوم مدرسه رو آتیش زدم
یبار پشت کمد توی اتاق
اوووووووووو
اینقد آتیش سوزوندم
دست به کبریتم به فنا بود
 

طلای سرخ

Guest
کلا بچه شلوغی بودم
به ملخ و جیرجیرک هم علاقه داشتم
 

بانوی عمارت

Guest
همیشه دوس داشتم یه چهارشنبه سوری باحال داشته باشم
اما نه همش خونه بودم???
 

دختر جذاب

Guest
با دوست مامانم و دخترِ دوست مامانم قراره بریم یه جایی که نمیدونم کجاست??
 

بالا