الیناشونم
⭐کاربر فعال⭐
- عضویت
- Nov 15, 2023
- جنسیت
- خانم
بچه ها من با بچه اصن نمیتونم ارتباط بگیرم یعنی وقتی پسرداییم میخواد بیاد طرفم من میخوام یدونه بزنم تو دهنش
اما بازم همه بچه های فامیل میان میچسبن به من
داییم اینا اومدن خونمون از۴روز پیش حالا هم دلشون نمیاد برن
دوتا بچه دارن که واقعا بیشعورن و مادرشون هم از خودشون بدتره
اون کوچیکه یه کاری با آدم میکنه آدم دلش میخواد از خونه بزنه بیرون حداقل دو دیقه از شر این راحت شه
دیروز رفتم بیرون برگشتم دیدم باکس وسیله هام رو(گزاشته بودمشون بالای کمد)ریخته جلو بچش تا خودش بگیره بخوابه اونوقت میریزه رو بچش میگه ببخشید شیدا جون آرشا رفت بالا اینارو اورد منم شمارتو نداشتم ازت اجازه بگیرم،شماره منو نداشت شماره مامانمو که داشت،میدونست من کجا میخوام برم،چرا به مامانم زنگ نزد؟؟؟؟
بعدشم من تو راه نمیمردم که برمیگشتم اینم میتونست باکسا رو از بچش بگیره اما از خداش بود که من برم اینم با یه چیزی بچشو مشغول کنه خودشم بگیره بخوابه
بچش چندتا از وسیله هام رو زد خراب کرد یعنی منو ول میکردی یدونه میزدم تو صورتش
مامانمم میگفت چیزی بهش نگو تا دایی ناراحت نشه خود دایی اعصابش خوردع
به من چه که ناراحت میشه اونا باید بچه هاشون رو کنترل کنن
اون بزرگه هم که همش میشست بغل دستم تو گوشیم سرک میکشید
بچه ها کمککککککک من نمیتونم اینارو تا دوهفته دیگه تحمل کنممممممممم
الانم میخوام برم بیرون اون کوچیکه هم شال و کلاه کرده که با من بیاد ول کن هم نیس مادرشم میگه اینم با خودت ببر منم گفتم نه حالا زده زیر گریه
اما بازم همه بچه های فامیل میان میچسبن به من
داییم اینا اومدن خونمون از۴روز پیش حالا هم دلشون نمیاد برن
دوتا بچه دارن که واقعا بیشعورن و مادرشون هم از خودشون بدتره
اون کوچیکه یه کاری با آدم میکنه آدم دلش میخواد از خونه بزنه بیرون حداقل دو دیقه از شر این راحت شه
دیروز رفتم بیرون برگشتم دیدم باکس وسیله هام رو(گزاشته بودمشون بالای کمد)ریخته جلو بچش تا خودش بگیره بخوابه اونوقت میریزه رو بچش میگه ببخشید شیدا جون آرشا رفت بالا اینارو اورد منم شمارتو نداشتم ازت اجازه بگیرم،شماره منو نداشت شماره مامانمو که داشت،میدونست من کجا میخوام برم،چرا به مامانم زنگ نزد؟؟؟؟
بعدشم من تو راه نمیمردم که برمیگشتم اینم میتونست باکسا رو از بچش بگیره اما از خداش بود که من برم اینم با یه چیزی بچشو مشغول کنه خودشم بگیره بخوابه
بچش چندتا از وسیله هام رو زد خراب کرد یعنی منو ول میکردی یدونه میزدم تو صورتش
مامانمم میگفت چیزی بهش نگو تا دایی ناراحت نشه خود دایی اعصابش خوردع
به من چه که ناراحت میشه اونا باید بچه هاشون رو کنترل کنن
اون بزرگه هم که همش میشست بغل دستم تو گوشیم سرک میکشید
بچه ها کمککککککک من نمیتونم اینارو تا دوهفته دیگه تحمل کنممممممممم
الانم میخوام برم بیرون اون کوچیکه هم شال و کلاه کرده که با من بیاد ول کن هم نیس مادرشم میگه اینم با خودت ببر منم گفتم نه حالا زده زیر گریه
🫥
