چه زود گذشت واقعا

[گری]

دو هفته ی دیگه از سال اولی بودن در میام
باورم نمیشه پارسال این موقع ها برای چیزی که الان میخواستم نگرانی داشتم و از سر استرس رفتم سریال کره ای دانلود کردم
باورم نمیشه این همخ مطلب خوندم تو این یکسال و یه سریاشم یادم رفته و از تابستون باز باید بشینم مرورش کنم چون بعضی مطالبش نیازه و سال دیگه این موقع ها باید بشینم برای علوم پایه مرور کنم و شاید باز المپیاد دانشجویی شرکت کنم 🫠
چه زود میگذره همه چیز ...چه قدر زود ...

 

[گری]

یادمه روزای اول تو اون حیاط کوچولوی دانشگاه گم شدم حالا راه های میانبر بلدم
هاهاهاهاها

 

[سانسوریا۲]

عزیزم

 

[گری]

یکسال نگذشته ،اینقدر جاهای مختلف دانشگاه بودم که دیگه اون آدما هم میشناسن منو ،حتی تو مسیرم دیگه میشناسن منو ...
چقدر دوست دارم این محله ی کوچیکو ...
دلم یه زمستون دیگه ی این محله رو میخواد ...
برفشو ...
سر خوردنامو

 

[گری]

عزیزم

 

[گری]

روزای سختم زیاد داشتما ،از اونا که تو خیابون رسما گریه میکردم ...ولی بازم خیلی خوبه خیلی چیزا

 

[itsme_ayda]

یعنی میشه روزی همکار بشیم
خوش به حالت که کنکورت تموم شد و قبول شدی و نهایی نداری

 

[گری]

فقط نمیدونم چرا اینقدر دلم مامانمو میخواد دلم براش عجیب تنگ شده ،انگار نه انگار پارسال بیشتر وقتا با هم دعوا میکردیم

 

[اوج_آسمان]

 

[گری]

یعنی میشه روزی همکار بشیم
خوش به حالت که کنکورت تموم شد و قبول شدی و نهایی نداری

ایشالا
من خودم باورم نمیشه کنکورم تموم شده

 

[گری]