چند جمله تأمل برانگیز....

  • شروع کننده موضوع نوری...
  • تاریخ شروع

نوری...

Guest
یه‌روز خدا میشینه جلوت
فیلمِ زندگیِ ایده‌آلتو پلی میکنه ،
پوزخند میزنه و میگه :

جهنمی در کار نیست، بشین تماشا کن
ببین چقد میتونستی خوشحال باشی ولی حسرت خوردی . . . !

چه‌جوری میتونستی زندگی کنی ولی صرفِ چیزهای بیخود کردی
ببین چه‌جوری میتونستی آزاد باشی ولی جلوشون رو گرفتی
ببین چه جوری میتونستی موفق باشی ولی نخواستی

ببین چه جوری میتونستی خوشبخت ترین باشی ولی ترجیح دادی تو حصار امنت بمونی و حرکت نکنی

جهنمِ واقعی اینه . . .
?
من اینطوری ام که وقتی ناراحت میشم صبوری میکنم
وقتی نارفیقی ببینم صبوری میکنم
وقتی نامردی کنی صبوری میکنم
وقتی زیر و رو بکشی صبوری میکنم
به حرمت همه روزایی که کنارم بودی
به حرمت لبخندایی که رو لبم اوردی
فقط طوری از زندگیت میرم
که آرزو کنی یکی از اون روزا دوباره تکرار شن ..
?
من هیچوقت نتونستم دله کسیو سهم خودم کنم
هیچوقت بودنم کنار کسی آرام بخش نبود
هیچکس عاشق خنده هام نشد
هیچوقت کسی بودن یا نبودن منو حس نکرد
من کسیو ندارم که عاشقم باشه
همیشه خودم بودم و قلبی که بارها زیر دست و پا له شد .
?
 

Modi

Guest
good.gif
 

بالا