پیشنهاد اسم فانتزی برای مغازه

خبری سرگرمی

⭐کاربر برتر⭐
عضویت
Jun 28, 2023
جنسیت
خانم
راهنمایی برای انتخاب اسم خاص و فانتزی برای انواع مغازه

پیشنهاد اسم‌های خاص برای برند (ایده اسم برند)
آتری: آذر
آبستا: اوستا
آتروپات: نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
اشو: مقدس
اُردی: ****، لشگر (ریشه لری)
اِریک: شاهزاده‌وار، باشکوه (لاتین)
اریس: ۱- زیرک، هوشیار؛ ۲- کشاورز، برزگر؛ ۳- امیر. رئیس.
آرشا نوش: مقدسِ جاوید، از نامهای باستانی
آمی‌تیس: نام دختر آستیاک، پادشاه ماد، نام زن کورش
آویشن: گیاهی خوشبو
انیران: روشنایی بی پایان
اَگنِس: پاک، خالص، یکدست (یونانی)
آترین: نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آدُر: آذر، آتش
آدُرباد: نام موبد موبدان دوران شاپور
آذربود: موبدی در زمان یزدگرد
آذرخش: صاعقه، برق
اِوِلین: خوش آیند، دلپذیر (لاتین)
آرتمیس: نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه
آرتین: نام هفتمین پادشاه ماد
اوجا: بسیار بلندقد، کشیده قامت (ترکمنی)
آزاد: نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
آژمان: بی زمان
آسا: نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
آستیاک: نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
آونگ: آویخته، نگهدارنده
ایساتیس: مقدس و فرخنده (یونانی)
ایماژ: صورت ذهنی، تصویر هنری، خیال (فرانسوی)
آویز: آویختن، نگهداری
آیریک: نام نیای یازدهم اشوزرتشت
اَبدَه: بی آغاز
اَپروَند: دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
اَرتان: راستگو. نام پسر ویشتاسب

ارج: ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشت
ارجاسب: اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
ارجمند: با ارزش
اردوان: در اوستا ، پشتیبان راستی و درستی است
ارشا: راست و درست
اَرشان: نام نیای داریوش بزرگ
اَرشَن: نام برادر کاووس
اُزیرن: گاه پسین
آگرین: آتشین (کردی)
آلیا: غنچهٔ گل (کردی)
اسپاد: دارنده **** نیرومند
اشا: راستی ، درستی ، راه خوشبختی
اشتاد: راستی
اُشهن: گاه سپیده دم، آغاز روشنایی
اشومنش: پاک منش
افروغ: روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
اقاقیا: درختی با گل های سپید
اَگومان: بی گمان
البرز: کوه بلند. نام پهلوانی است
اندریمان: کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
اَنوش: بی مرگ. جاویدان
اهورا: هستی بخش، خداوند
اوتانا: نام یکی از یاران داریوش
اُورنگ: تخت پادشاهی . نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
اُوژن: زننده و شکست دهنده دشمن
اوشیدر: پروراننده قانون مقدس
ایدون: اینچنین، اینگونه

پ
پاساک: نام برادر زاده داریوش بزرگ
پالیز: کشتزار
پَرنگ: نام پسر سام
پولین: طاووس (فرانسوی)
پاتیرا: فراوانی (آشوری)
پژدو: نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
پشوتَن: پیشکش کننده تن یا فداکار

پولاد: نام پسر آزادمرد پسر رستم
پِژال: جوانه نازک، شاخه های تازه روییده و ریز درختان (کردی)
پیشداد: نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
پیلتَن: پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
پاپریک: نام گیاهی خوشبو

ت
تاژ: برادر هوشنگ پیشدادی
تخشا: کوشنده
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
تَهمتَن: بزرگ پیکر
تور: نام پسر شاه فریدون
تورج: دلیر و پهلوان
توس: نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
تیس: نام درختی است
تیگران: نام یکی از سرداران خشایار شاه
تورال: جاوید، همیشه زنده
تاشین: همچون صخره، محکم (لری)
تیدا: دختر خورشید، زاییده خورشید، دختر زیبارو (لری)
ترمه: نوعی پارچه
ترنج: طرحی مرکّب از طرح‌های اسلیمی و گل و بوته‌ای
توماج: چرم دباغی شده
تَکین: پهلوان، دلاور، یگانه، خوش ترکیب


جانان: دلیرو زیبا
جاوید: نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
جام جم: جام جمشید
جمشید: از پادشاهان پیشدادی
جالیز: کشتزار
جُمانه: یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ (عربی)
جوانه: جوان، جوانی،رویش

چ
چالیک: از بازی‌های کودکان
چلیپا: گردونه مهر
چینوَد: چگونه زیستن
چام: ناز و عشوه
چکاو: نام پرنده ای خوش آواز
چکاوک: آهنگی از موسیقی ایرانی
چیترا: از نام های برگزیده
چاوه: عزیز (کردی)
چیا: کوهستان، کوه (کردی)
چیاکو: کوه کوچک (کردی)
چینود: چگونه زیستن
چیدا: مانند مادر یا از لحاظ مهر و عاطفه شبیه مهر مادرانه (لری)
چوبینه: به مانند چوب، پرنده ای شبیه مرغابی
چنور: گیاهی خوشبو (کردی)
چیکا: نوعی پرنده (گیلکی)
چیچیک: گل (ترکی)

خ
خدیو: بلند جایگاه، سرور
خردمند: نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
خرم: شادمان، خوش
خسرو: نیک آواز. نام پادشاه ساسانی
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خشاشه: از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
خورسند: راضی
خوشنام: درستکار، نیکنام
خاوین: پاک سرشت (کردی)
خوشه: چند دانه که در کنار هم آویزان باشند



دادار: دادگر، عادل
دادبان: نگهبان قانون
دادفر: از نام های برگزیده
دادمهر: از نام های برگزیده
دامینه: زیبا، جاری و روان، دانش و دانایی
دارا: دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
داژو: سوخته، داغ
دَریز: نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
دماوند: نام سرداری درزمان ساسانیان
دهناد: از نام های برگزیده
دیهیم: کلاه پادشاهی
دامون: دشت و صحرا (لری)
داته: دادگری، قانون
داژو: سوخته، داغ، گرم
دیاکو: سرزمین و نام
دایان: سرافرازی، تکیه گاه (ترکی)
داورین: سرافرازی، تکیه گاه (کردی)
درخشا: نورانی، تابنده، درخشان
دانژه: غنچه گل نیمه باز (کردی)
دلوین: رباینده دل و عشق (کردی)
دلوان: دختر مهربان، بانوی با محبت
دیارا: شاخص و نامدار (لری)
دالیا: نوعی از گلِ کوکب (لری)
دادلی: شیرین و نمکین (ترکی)
دنیز: به معنای دریا (ترکی)
دوریس: دریا (یونانی)
دینه: نام دختر یعقوب و خواهر یوسف (عبری)

ر
راتین: بخشنده. یکی از سرداران اردشیر دوم
رایکا: پسندیده و دوست داشتنی
رخشانه: رخشان و درخشنده
روژین: سرخ فام
راد: بخشنده
رادمان: سخاوتمند . نام سپهدار خسرو پرویز
رادمهر: مهربخش. نام سردار داریوش سوم
رادین: بخشندگی
رازقی: گل سپید، گونه‌ای انگور
رامتین: نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
رامیار: کسی که ایزدرام(شادمانی) یاور اوست
رپیتون: گاه نیمروزی
رَخشان: تابان، از سرداران داریوش
رَزین: واژه پهلوی به چم زورمند
رَسام: نام پیکار نگار بهرام گور
رشن: نام یکی از مفسران اوستا
رَشنُو: ایزد دادگری و آزمایش
رُهام: نام یکی از پهلوانان ایرانی. پسر گودرز
رهی: آزاد، رها
روزبِه: نام وزیر بهرام گور


روشاک: نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
روشن: تابان ، درخشان
روجا: زیباروی و آفتاب چهره (کردی)
روژین: تابناک و درخشنده، (به مجاز) زیبا (کردی)
روژیا: روز و روشنایی (کردی)
روژا: روزها، آفتاب (کردی)
روبیک: نام یکی از هنرمندان ارمنی (ارمنی)
ریرا: در گویش مازندرانی به گوش باش، به هوش باش
راگا: نغمه، سرود (هندی)
ریتا: مروارید (یونانی)
رسپینا: فصل پاییز
ربکا: راستی، مصلح (عبری)

ز
زادان: نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زامیاد: نگهبان زمین
زروان: نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر: دارنده جوشن زرین
زَم: نام یکی از پسران غباد ساسانی
زَهیر: نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
زوپیر: یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار: نام پدر مردآویچ
زیگ: راه ستاره شناسی

ژ
ژاماسب: نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر اشوزرتشت
ژوپین: نام پسر کیکاووس
ژیان: از نام های برگزیده

س
سام: بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان: نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ: نام پسر سام
ساویس: با ارزش، گرانمایه
سپیتا: سفیدترین و پاکترین
سِپنتا: مقدس، ورجاوند
سپند: ورجاوند و مقدس. اسفند
سِپِهر: آسمان
سپیدار: درخت بلند و راست
ستایش: خوب گفتن
ستُرگ: قوی هیکل، نیرومند
سرافراز: سربلند، با افتخار
سُرایش: سرودن
سُرخاب: نام پنجمین پادشاه باوندی
سزاوار: شایسته
سورن: دلیر و پهلوان ، توانا
سوشیانت: برگزیده دینی
سیاوخش: سیاوش، پسر کیکاووس



ش
شادان: شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
شادفر: از نام های دوران هخامنشی
شادنوش: از نام های برگزیده
شاهروز: نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
شاهین: نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
شایگان: گرانمایه، لایق
شباهنگ: مرغ سحر، ستاره بامدادی
شباویز: پرنده شب پرواز
شتاب: چالاکی و سرعت
شکیبا: بردبار
شهداد: از نام های برگزیده
شهران: از نام های برگزیده
شهرَوان: از نام های برگزیده
شهریار: فرمانروای شهر ، نام پسر خسروپرویز
شهزاد: از نام های برگزیده
شهسوار: دلاور، ماهر
شهیار: از نام های برگزیده
شیان: درختی بلند ، خون سیاووشان
شیده: نام پسر افراسیاب
شیردل: شجاع، دلیر
شیرزاد: زاده شیر، بچه شیر ، نامی از روزگار انوشیروان
شیروَش: همانند شیر


فاتک: نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فراز: بالا، بلندی
فرازمان: از نام های برگزیده
فربود: راست و درست
فرخ: بزرگی و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرداد: از نام های برگزیده
فرنام: نام یکی از سرداران شاپور
فرنوش: از نام های برگزیده
فَرََهمند: از نام های برگزیده
فَرهود: از نام های برگزیده
فرهومند: باشکوه و بزرگ
فُرود: نام پسر سیاوش
فریان: خاندانی از دوستان اشو زرتشت
فوکا: نوعی درخت بید
فوگان: نوشیدنی از دانه جو
فیروز: نام هجدهمین پادشاه ساسانی

ک
کاچار: سر و سامان
کارن: از نام های برگزیده
کامبوزیا: کمبوجیه
کامدین: از نام های برگزیده
کاموس: نام یکی از سرداران افراسیاب

کاوه: نام آهنگر نامی که پادشاهی ذهاک را برانداخت
کاووس: از نام های برگزیده
کاویان: از نام های برگزیده
کورنگ: نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
کوروش: بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی
کوسان: نام رامشگری است
کوشا: کوشیدن
کیا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کیان: جمع کی، پادشاه
کیهان: جهان، گیتی


گالوس: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
گَرشاسب: در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
گرگین: نام پهلوان نامی ایران
گژگین: از نام های برگزیده
گوارا: خوش‌آیند، با مزه
گیل: گرد و پهلوان
گیو: پهلوان ایرانی

ل
لهراسب: دارنده اسب تیزرو . پدر گشتاسب
لیام: محافظ و حامی
لاوین: نام منطقه‌ای مرزی در مغرب ایران
لوییز: بار دادن، قشنگ، زیبا (فرانسوی)
لاوان: لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (عبری)
لاچین: شاهین شکاری (ترکی)

م
مازار: یکی از سرداران مادی کورش
ماکان: نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار: پایدار، ماندنی
مانوش: نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی: نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
مزدا: دانای بزرگ، پروردگار
مزدک: نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مهرگان: جشن ملی ایران
مهرمَس: مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
مهرنوش: نام یکی از چهار پسران اسفندیار
مهریار: از نام های برگزیده
مِهرین: از نام های برگزیده
مارلین: برج، پناهگاه (عبری)
ماهلین: هاله ماه، خرمن ماه، روشنایی (ترکی)
میچکا: گنجشک (کردی)
ماگریت: نوعی گل ریز قرمز، مروارید، گل مینا (انگلیسی)
مرسده: ملکه (انگلیسی)
ملودی: توالی تعدادی از اصوات در موسیقی
ملنو: صدا، آوازه، شهرت (هندی)
موریس: مصر، مبرم، اصرار کننده (لاتین)
میشل: میکائیل، مثل خدا (فرانسوی)
ماسیس: نام کوه آرارات (ارمنی)
ماگنولیا: درختی همیشه سبز با گلهای زیبا (فرانسوی)
مُوژان: غنچه نرگس


ن
نارون: نام درختی تنومند
ناشا: دادگر
نریمان: دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
نَستور: نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نوتریکا: نام سومین برادر اشوزرتشت
نیو: پهلوان و دلیر
نیوتیش: نام کوچکترین برادر اشوزرتش
نویان: شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک (ترکی)
ناهیرا: روشنایی، نور (آشوری)
نوریک: مرد نوین، تازه، جوان (ارمنی)
نادین: در جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری (سانسکریت)

و
ویستا: دانش و فرهنگ
واته: ایزد آب در اوستا
ورساز: جوان آراسته و زیبا
وَسپار: بخشنده
ویشکا: نام روستایی نزدیک رشت
وینا: رنگارنگ، همچنین روشن و آشکار
ویان: دلربا، علاقه، محبت، عشق (ارمنی)
وندا: زن و دختر باسواد (ارمنی)
ویانا: فرزانگی، بخردی، دانایی
ویولا: نام نوعی ساز زهی از خانواده ویولن (ایتالیایی)
ویوان: نام حاکم رُخّج در زمان داریوش پادشاه هخامنشی
ویهان: نیکان، نام یکی از سرداران دیلمی
واتیار: سخنگو (کردی)
واروژ: آغاز یک زندگی (ارمنی)
ویوات: گل بنفشه (فرانسوی)
ویرو: نامپهلوان و سپهداری در منظومه ویس و رامین



هامون: از نام های ایرانی
هامین: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادی
هاونی: ایزد نگهبان بامداد
هَخامنش: دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
هَژیر: خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
همتا: مانند، شریک
هنگام: زمان، گاه
هوبَر: دربردارنده نیکی
هودین: نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
هور: خورشید
هومان: از نام های برگزیده
هومَت: اندیشه نیک
هیمه: نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی
هاله: خرمن ماه
هما: مرغ خوش پرواز
هوپاد: خوب نگهداری شده
هورچهر: از نام های برگزیده
هوردخت: دختر خورشید
هورزاد: زاده خورشید
هوفر: نام خواهر یوئشتا
هایکا: آرام، مرموز، از اسطوره‌های کردستان
هیدی: آرام، آهسته، بردبار (کردی)
هیرو: نام گلی به زبان کردی (گل ختمی)
هلیوس: خورشید (عبری)

ب
باتیس: نام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم
بادرام: کشاورز
بامداد: نام پدر مزدک
بامگاه: هنگام بامداد
بایگان: نگهدارنده
بَخشا: از نام های روزگار هخامنشیان
بَدخشان: لعل
بَرسام: نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
بَرِشنوم: پاک و تمیز
بَرمک: نام وزیر شیروی ساسانی
بُنشاد: شاد بنیاد
بَهاوند: در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکی
بوبار: دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار
بوجه: رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی
بوخشا: رستگار​
 

زهرا ساداتعلی

⭐کاربر فعال⭐
عضویت
Aug 8, 2023
جنسیت
خانم
سلام تشریف ببرید سایت و صفحه مشاهده کنید
 

بالا