خار زندگی رو....
کاربر جدید
- عضویت
- Jun 19, 2024
- جنسیت
- خانم
من طلاهام گم شده بود گفتیم میریم انگشت نگاری به زن عموم یه ساعت بعدش زنگ زد گفت طلاهاش تو کمدای اشپزخونمون پیدا شده بیاین ببرید .
خلاصه ما اومدیم برداشتیم گفت من اصلا بهش دستم نزدم ترسیدم بعدش مشگل ساز بشه .
بعد خلاصه برداشت اورد واسمون النگوهام نبود 5 تاش .
من رفتم خونه بهش پیام دادم پنج تاش نیست حتما فردا میریم پیش پلیس انگشت نگاری و اونایی ک دیروز اینجا بودن اسماشون لیست کن
حالا به مامانم گفته بود بیا بگرد تو خونمون شاید اینجاست و بیا اسما لیست کردم ببر، مامانم گفت رفتم بهم گفته دخترم دیروز طلا پول نداشتیم واسش بخریم میخواستیم امشب بریم خونه ی خانواده ی شوهرش بهش بدیم طلاهای دخترتو که ابروش نره
بعد به مامانم گفته بود تو رو خدا شما زرنگین دومادتون باز واسه دخترت میخره ما چیزی نداریم بده ما به کسی هم چیزی نگو
پشمام اصلا باورم نمیشد مامانم قسم خورد برام .
بچه ها طرف خودشون سه تا تریلی دارن ، ما ماشین زیر پامون هم فروختیم پول نداشتیم ملت چقدر وقیح شدن
خلاصه ما اومدیم برداشتیم گفت من اصلا بهش دستم نزدم ترسیدم بعدش مشگل ساز بشه .
بعد خلاصه برداشت اورد واسمون النگوهام نبود 5 تاش .
من رفتم خونه بهش پیام دادم پنج تاش نیست حتما فردا میریم پیش پلیس انگشت نگاری و اونایی ک دیروز اینجا بودن اسماشون لیست کن
حالا به مامانم گفته بود بیا بگرد تو خونمون شاید اینجاست و بیا اسما لیست کردم ببر، مامانم گفت رفتم بهم گفته دخترم دیروز طلا پول نداشتیم واسش بخریم میخواستیم امشب بریم خونه ی خانواده ی شوهرش بهش بدیم طلاهای دخترتو که ابروش نره
بعد به مامانم گفته بود تو رو خدا شما زرنگین دومادتون باز واسه دخترت میخره ما چیزی نداریم بده ما به کسی هم چیزی نگو
پشمام اصلا باورم نمیشد مامانم قسم خورد برام .
بچه ها طرف خودشون سه تا تریلی دارن ، ما ماشین زیر پامون هم فروختیم پول نداشتیم ملت چقدر وقیح شدن