پس از سه سال

[زهرای خوشبخت]

رفتم شهربازی اینجا

بعد سوار کشتی اژدها شدم

تمام انرژیام تخلیه شد

 

[helen..]

دلم خواست

 

[زهرای خوشبخت]

دلم خواست

از بس جیغ زدم صدام در نمیا
دل و رودم به هم ریخته
و همچنین ابریزش بینی گرفتم

 

[helen..]

از بس جیغ زدم صدام در نمیا
دل و رودم به هم ریخته
و همچنین ابریزش بینی گرفتم

با کی سوار شدی؟
منکه رفتم اردو خیلییی حال داد یکی از دوستام بشدتتتتتت ترسو بزور سوارش کردیم این نشست وسط بعد چشاش از اول تا آخر بازی بسته بود و صلوات میفرستاد دعا میکرد من هم جیغغغ نیزد هم میخندیدم هم میترسیدم
واای

 

[زهرای خوشبخت]

با کی سوار شدی؟
منکه رفتم اردو خیلییی حال داد یکی از دوستام بشدتتتتتت ترسو بزور سوارش کردیم این نشست وسط بعد چشاش از اول تا آخر بازی بسته بود و صلوات میفرستاد دعا میکرد من هم جیغغغ نیزد هم میخندیدم هم میترسیدم
واای

وای

با ابجیم


من سکوت بودم از یه جا به بعد جیغغغ اصلا تعادل نداشتم

 

[والریا]

جوووووووون
خوش بگذره ننو جای منم جیغ بزن

 

[زهرای خوشبخت]

جوووووووون
خوش بگذره ننو جای منم جیغ بزن

قربونت بشم من

 

[والریا]

قربونت بشم من

خدانکنه عزیزمم
برو خوش بگذرون

 

[زهرای خوشبخت]

خدانکنه عزیزمم
برو خوش بگذرون

ممنونم چشم

 

[پرنسا]

خوش باشی ننه

 

[زهرای خوشبخت]

خوش باشی ننه

قربانت

 

[zhra996]

دلم خواست

منم میخااممم

 

[زهرای خوشبخت]

منم میخااممم

ای جان

برو حتما قشنگ تخلیه و ریکاوری میشه ادم