پری شب((شب یلدا )) خونه دایم اینا بودیم بیاین بگم چی شد😂😂

[سوسک خونگی]

نوه دایم کلاس سومه معلمش گفته بود کنار سفره یه شعر از حافظ بخونه
اونم میخواست بخونه صداشو یه جوری میکرد دستاش و یه جوری تکون میاد کلا غش میکردیم از خنده حالا ما نگه میداشتیم خندمون
داماد دایم که خیلی شوخ طبعه یه چیزی میگفت به اون همه می ترکیدن صدبار فیلم گرفت عروس دایم تا یه دونه خوب در بیاد اخرش دختر دایم داماد دایم ک شوهرش و برد اتاق گفت همانجا بمون بزا فیلم بگیره چون جلو دهنش و نمیگرفت یه چی میگفت همه میخندیدن همه که چه عرض کنم ۳۶ نفر ادم باهم
منم به حرف داماد دایم میخندیدم قرمز شدم پخش زمین شدم تایپک قبلیامو بخونید این نوه دایم که میخواست شعر بخونه آبجی سینا بود
برین تایپک قبلیه میفهمین سینا کیه

 

[سید منصوره موسوی میرکلایی]

با سلام خدمت دوست عزیزم انشاءالله که حالت خوبه امیدوارم که همیشه در کارهایت موفق باشی دوست خوبم خوش گذشت خانه داییت خوش به حالت که هم دایی داری و هم پدر و مادر من که نه دایی دارم و نه پدر و مادر کاش پدر و مادرم زنده بودند