نابود ترین سوتی های لفظی

[هایدی]

همسایمون بهم گفت وای خدااا پسرت چقدر شیرینه خواستم بگم لطف دارید اشتباهی گفتم نوش جان ?

 

[هایدی]

مهمون بدرقه میکردم بهش برگشتم گفتم زحمت دادین :/

 

[هایدی]

سر سفره عقد خواهر شوهرم گفت گوشواره خودت رو دربیار مال سرویس رو بنداز منم با صدای بلند گفتم نه من سوراخم گشاده دوتا داخلش جا میشه ??

 

[هایدی]

یبارم مهمونی رفتیم به صاحبخونه گفتم خوش اومدین????

 

[صنم]

خواهرم انفولانزا گرفته بود و بعد مثلا ناراحت بود چرا شماها به من اهمین نمیدین و فلان

یهو بابام امد تو اشپز خونه

برگشت به حالت ناراحت گفت به بابام چرا بهم تجاوز نمیکنی بابا????????????????

بیچاره میخواست بگه چرا بهم توجه نمیکنی?

 

[هایدی]

شعر ای ایرانو تا راهنمایی میخوندم :ای خاک برسر،چشمه هنر بعدا فهمیدم که ای خاکت سر چشمه هنر درسته ?

 

[هایدی]

درو خاموش کن لامپو ببند

 

[هایدی]

داشتم به بچه خواهرم دیکته میگفتم با صدای کشدار هم تلفظ میکردم که تلفن زنگ خورد اومدم بگم الووووو گفتم قووووورباغهههههه یارو خودش گفت اشتباه گرفتم قطع کرد ??

 

[هایدی]

توی یه مغازه شلوغ با صدای بلند گفتم آقا گوزیکال دارید؟ منظورم گوی موزیکال بود??‍?

 

[صنم]

پای یکیو لگد کردم به جای ببخشید گفتم مرسی ??‍

 

[هایدی]

یاد خودم افتادم بچه بودم احساس شاخ بودن میکردم داییم پرسید چه خبر گفتم دسته تبر?هنوز که هنوزه میگم خدا کنه یادش نمونده باشه نمی‌دونستم معنیش چیه که

 

[Vafa68]

یع برادر شوهر دارم حدود بیست سال از خودم بزرگترع بعد پسرش کار اشتباهی کرده بود مثلا میخواستم ختم دعوا کنم و عفو بطلبم برای پسرش بعد بجای اینکه بگم اوسسیندا عیب إلَمَز گفتم اوسسیردا عیب إلَمز? وچنین شد که گفتن تو حرف نزن

 

[هایدی]

خانوم همسایه داشته با شوهرم درمورد قیمتا که رفته بالا صحبت میکرده یهو گفته ک س ک ش ا همچیو گرون کردن شوهرم هنگ کرده بود

 

[صنم]

با زنداییم رفته بودم خونه مادر زنداییم.که خانم اردک داشت و میگفت مثل اینکه اردکاش مریض شدن.شوهرم قبلا درمورد مریضی اردکا گفته بود ک اسمش نیوکاسل هست!منم مثلا خواستم بگم خیلی بلدم و اظهار فضل کنم رفتم بگم اردکا نیوکاسل دارن گفتم حتما واریکوسل دارن?

 

[هایدی]

یع برادر شوهر دارم حدود بیست سال از خودم بزرگترع بعد پسرش کار اشتباهی کرده بود مثلا میخواستم ختم دعوا کنم و عفو بطلبم برای پسرش بعد بجای اینکه بگم اوسسیندا عیب إلَمَز گفتم اوسسیردا عیب إلَمز? وچنین شد که گفتن تو حرف نزن

یعنی چی حالا

 

[صنم]

ببخشید یه خانم مسنی رو میشناسم به جای کد پستی میگه پد کستی ???

 

[هایدی]

سوتی از خاله ام

به گفته خودشون

یه بار که رفته بودن بازار برای خرید!

وقتی سبزی و میوه و... رو میخره و

پول رو به مغازه داره میده

آقاهه میگه:خدا برکت بده

خاله منم هول میشه میگه:خدا شفات بده!???

 

[صنم]

یه شب که تو جاده شمال میومدیم همسرم پشت فرمون بودو منم خیلی خوابم گرفته بود ?چشمام هی سنگین میشد تا خوابم رفت

شاید ۵ دقیقه هم نشد خواب دیدیم شوهرم پشت فرمون داره با چشم بسته رانندگی میکنه یهو تو همون زمان ? چشمامو باز کردم محکم خوابوندم زیر گوشش?

اونم گفت بسم لله چته گفتم تو چته خوابت میاد بزن بغل بخواب ??

اونم گفت خو توخواب بودی یهو زدی تو گوشم من اگه خواب بودم که الان ته دره خوابیده بودم ?

منم کم نیوردم که چه سوتیی دادم?

بهش گفتم هی میگم شب راه نیفتیم تو گوش نمیدی ?

آدم استرسی میشه???

در ضمن بگم همسرم بهترین و با احتیاطترین راننده هاست بنده خدا الکی یه چک خورد ????

 

[هایدی]

یه جوک بود می‌گفت رفتم‌ مغازه به طرف گفتم اصغر آقا از پشت یه رب بده??

 

[Vafa68]

یعنی چی حالا

اوسسیر گ و ز با صدای بلند ?