میخوام یه اعترافی کنم

[والریا]

منم یه بار از این تاپیکا بزنم
من یه بار خونوادمو پیچوندم سر یه قضیه ای
رفتم یه جایی
نپرسین کجا فقط رفتم یه چیزی ببینم و برگردم تا حالا تو عمرم با کسی جز فاطی قرار نزاشتم
یعنی ماهرانه هم پیچوندما
قرار بود دوستم بیاد با هم بریم ماجرا رو بفهمیم که مثل همیشه کنسل کرد
منم گفتم خودم میرم اماده شدم رفتم خوب به محل قرار با فاطی رسیدم به مادرم زنگ زدم گفتم فاطی نیومده مامان من خودم میرم یه دوری میزنم میام
ولی به جون خودم استرسی که سر این قضیه کشیدمو یادم نمیره

 

[شاپرک خواب رفته]

من یبار با دوستم رفتم خونشون از شانس خوشگلم بابام دیده بودم گردن نگرفتم

 

[شاپرک خواب رفته]

اینو گفتی من صبح رفتم لباس نی نی رو از بالکن بیارم
دختر همسایه چیتان پیتان کرده بود داشت میرفت مامانش با موهای ژولیده بدون حجاب پرید دختررو از تو ماشین کشید برد خونه با فحاشی

 

[والریا]

من یبار با دوستم رفتم خونشون از شانس خوشگلم بابام دیده بودم گردن نگرفتم

من دقیقا استرسم به همین دلیل بود فاصله اونجایی میخواستم برم با خونمون زیاد بود پیاده نمیشد رفت میترسیدم یکی منو ببینه
تا دو سه روز حس کارآگاه گجت گرفته بودم سر این موضوع

 

[والریا]

اینو گفتی من صبح رفتم لباس نی نی رو از بالکن بیارم
دختر همسایه چیتان پیتان کرده بود داشت میرفت مامانش با موهای ژولیده بدون حجاب پرید دختررو از تو ماشین کشید برد خونه با فحاشی

واییییی
گاوش زایید رسما

 

[شاپرک خواب رفته]

واییییی
گاوش زایید رسما

یجوری فحش میداد خوب شد کله سحر بود بجز دیدبان محل(من) کسی نبود

 

[عاشق سرحال]

منم یه بار از این تاپیکا بزنم
من یه بار خونوادمو پیچوندم سر یه قضیه ای
رفتم یه جایی
نپرسین کجا فقط رفتم یه چیزی ببینم و برگردم تا حالا تو عمرم با کسی جز فاطی قرار نزاشتم
یعنی ماهرانه هم پیچوندما
قرار بود دوستم بیاد با هم بریم ماجرا رو بفهمیم که مثل همیشه کنسل کرد
منم گفتم خودم میرم اماده شدم رفتم خوب به محل قرار با فاطی رسیدم به مادرم زنگ زدم گفتم فاطی نیومده مامان من خودم میرم یه دوری میزنم میام
ولی به جون خودم استرسی که سر این قضیه کشیدمو یادم نمیره

کلک با دوست پسرت قرار داشتی.

 

[سانسوریا۲]

نوجوون بودم و جوگیر..... نگم بهتره

 

[مرجع مزخرفات]

منم یه بار از این تاپیکا بزنم
من یه بار خونوادمو پیچوندم سر یه قضیه ای
رفتم یه جایی
نپرسین کجا فقط رفتم یه چیزی ببینم و برگردم تا حالا تو عمرم با کسی جز فاطی قرار نزاشتم
یعنی ماهرانه هم پیچوندما
قرار بود دوستم بیاد با هم بریم ماجرا رو بفهمیم که مثل همیشه کنسل کرد
منم گفتم خودم میرم اماده شدم رفتم خوب به محل قرار با فاطی رسیدم به مادرم زنگ زدم گفتم فاطی نیومده مامان من خودم میرم یه دوری میزنم میام
ولی به جون خودم استرسی که سر این قضیه کشیدمو یادم نمیره

کجا رفتی مگه

 

[مرجع مزخرفات]

نوجوون بودم و جوگیر..... نگم بهتره

چیکار کردییییی؟؟؟؟؟

 

[والریا]

کلک با دوست پسرت قرار داشتی.

نه والا
حیف آبروم نیست ریسک این کارارو به جون بخرم

 

[دخترک زیبا]

من یه بار در اوج ناراحتی و عصبانیت از خونه زدم بیرون بعد جوراب نپوشیدم نزدیک 2 کیلومتر هم راه رفتم و این
کف پاهام له کرد پشتشون هم بددجور زخم شد جوش نمیخورد تا یک ماه دمپایی میپوشیدم
خیلی بد بود اما استرس نداشتم

 

[zhra996]

منم یه بار از این تاپیکا بزنم
من یه بار خونوادمو پیچوندم سر یه قضیه ای
رفتم یه جایی
نپرسین کجا فقط رفتم یه چیزی ببینم و برگردم تا حالا تو عمرم با کسی جز فاطی قرار نزاشتم
یعنی ماهرانه هم پیچوندما
قرار بود دوستم بیاد با هم بریم ماجرا رو بفهمیم که مثل همیشه کنسل کرد
منم گفتم خودم میرم اماده شدم رفتم خوب به محل قرار با فاطی رسیدم به مادرم زنگ زدم گفتم فاطی نیومده مامان من خودم میرم یه دوری میزنم میام
ولی به جون خودم استرسی که سر این قضیه کشیدمو یادم نمیره

منم مثل تو