من به سیبی خشنودم و به بوییدن یک بوته بابونه

  • شروع کننده موضوع مجله خبری
  • تاریخ شروع
وضعیت
این موضوع قفل شده است

مجله خبری

Guest
متن کامل شعر زیبای من به سیبی خشنودم از سهراب سپهری شاعر برجسته ایرانی و شعر نو

من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه
من به یک آینه ، یک بستگی پاک قناعت دارم
من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد
و نمی خندم اگر فلسفه ای ، ماه را نصف کند
من صدای پر بلدرچین را ، می شناسم ،
رنگ های شکم هوبره را ، اثر پای بز کوهی را
خوب می دانم ریواس کجا می روید ،
سار کی می آید ، کبک کی می خواند، باز کی می میرد ،
ماه در خواب بیابان چیست ،
مرگ در ساقه خواهش
و تمشک لذت ، زیر دندان هم آغوشی .
زندگی رسم خوشایندی است .
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ ،
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه ء عادت از یاد من و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه ، در دهان گس تابستان است
زندگی ، بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا ،
لمس تنهایی " ماه "،
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه ء دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی " مجذور" آینه است
زندگی گل به " توان " ابدیت ،
زندگی " ضرب " زمین در ضربان دل ما ،
زندگی " هندسه " ساده و یکسان نفسهاست
هر کجا هستم ، باشم ،
آسمان مال من است
پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟

1620415314354.jpeg
 

وضعیت
این موضوع قفل شده است
بالا