من بلد نیستم بجنگم !

وضعیت
این موضوع قفل شده است

ملیحه

مدیر
عضویت
May 4, 2023
جنسیت
خانم
مشاهده پیوست 357891

وقتی کسی را دوست داری

باید از خودت بدانی اش ...

آدمیزاد مگر برای داشتن خودش می جنگد ؟

من بلد نیستم بجنگم

سخت ترین روزها را فقط گریه می کنم و فکر می‌کنم لابد دلش جای دیگری ست و آدم نباید دنبال رفتنی ها بدود ... !

باید بنشیند پشت در و یواشکی گریه کند ...

من با بند بند وجودم دوستت می دارم و سیاست و حساب و کتاب و روانشناسی و تاریخ و جغرافی را هم دخالت نمی دهم ...

من فقط زندگی می کنم و زندگی هم بلاخره یک جا تمام می شود .

بگوییم دوستت دارم و بنشینیم به تماشا ... بگوییم دوستت دارم و دست و پا نزنیم

اشک و لبخندمان را بغل بگیریم و همه چیز را صبورانه بسپاریم به زمان ...

چرا که زیر آسمان برای هر چیز زمانی ست ... حالا بعضی وقت ها یک چیز کوچکی توی قلبم خسته است ، دلش مهربانی می خواهد ، بعضی وقت ها بیخودی تند تند می تپد و تقصیر هیچ کس هم نیست .. بیخودی دیوانه می شود و دلش کرور کرور لحظه های بی دغدغه ی عاشقانه می خواهد ...

دلش میخواهد می توانست بگوید : " مسافر کوچولو ، شازده کوچولوی من . یا
بیا و کنارم بمان ، یا این دخترک مغرور گل به دامن بهانه گیر را با خودت بردار و ببر گوشه ای با عشق گم و گورش کن" ... !!
 

وضعیت
این موضوع قفل شده است
بالا