ملیحه
⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
- عضویت
- May 4, 2023
- جنسیت
- خانم
برای دیدن لینک ها باید به حساب کاربری خود وارد شوید و یا ثبت نام کنید
تقصیر هیچ کس نبود .
حتا تقصیر مریم دختر سوسن خانم آرایشگر محل که دست هایش را مچاله کرده بود توی جیب بارانی اش .
چند سال پیش یک بار مریم برایش آش نذری آورد و گفت برای تو پخته ام .
اما بین خودمان باشد . مریم حتا بلد نبود نیمرو درست کند چه برسد به آش آن هم از نوع رشته اش !
مریم ، هجده سالش بود که به زور کتک روانه ی خانه ی بختش کردند .
قرار بود مریم خوشبخت بشود اما بدبختی سایه اش را انداخته بود روی صورتش ... .
قرار بود سوسن خانم برود حج خدا ببیند اما به دلایل سیاسی هیچ کاروانی عازم عربستان نمی شد .
قرار بود من عاشق مریم باشم ...
مریم هجده ساله دستش می لرزید اما چادرش جیب نداشت به خاطر حرف و حدیث در و همسایه هم که شده نمی توانستم دست هایش را بگیرم
مریم می لرزید ، مریم با لباس سفیدش می لرزید ، مریم با رژگونه اش می لرزید ، مریم می لرزید با تمام نُقل هایی که روی سرش نقش برف را بازی می کردند .
من به خاطر مریم بندری رقصیدم کوچه را
آن قدر خوب رقصیدم که کبریت ها هم برایم دست می زدند
مریم بوی عطر می داد
من بوی بنزین .
کاسه ی آش را گرفتم تشکر کردم و بعد در خانه را بستم
روی خودم ، روی مریم ...
نشستم پشت در کبودی زیر چشم مریم را گریه کردم .
مریم نشست پشت در و صورت سوخته ی من را گریه کرد .