کنج دلی
Guest
مامانم داشت تعریف میکردددد
یکی از فامیلای پدریش خب
وقتی منو باردار بوده
پسر دار میشه...
بعد اسم پسرشونو میزارن مبین...
من بدنیا میام اسممو میزارن مبیناااا??
بعد ننه اون پسره میگه مامان من اسممو از رو اسم اون پسره انتخاب کرده?
چند ماه بعد از تولد من اون پسره رو خواهرش کشت....
خیلی ناخاسته تو عالم بچگی پرتش میکنه بالا نمیتونه بگیرتش و به رحمت خدا میره...
میگم کاش پسره زنده بود...???
ولی ننه اون چه توهمی بوده اسم منو میخواستن بزارن خورشید اصلا??????
بابام نزاشته??
و یه چیز دیگعععع اسم خواهر بزرگگگگ اون پسره محدثه ست
اسم خواهر منم که ازم بزرگتره محدثه ست?????ولی خب چند سال از اون کوچیک تره...
چقدر تشابه?????
محدثه هم بابام اسمشو انتخاب کرده????
چرا انقدر شبیه?????
من سمی شدعمممم
یکی از فامیلای پدریش خب
وقتی منو باردار بوده
پسر دار میشه...
بعد اسم پسرشونو میزارن مبین...
من بدنیا میام اسممو میزارن مبیناااا??
بعد ننه اون پسره میگه مامان من اسممو از رو اسم اون پسره انتخاب کرده?
چند ماه بعد از تولد من اون پسره رو خواهرش کشت....
خیلی ناخاسته تو عالم بچگی پرتش میکنه بالا نمیتونه بگیرتش و به رحمت خدا میره...
میگم کاش پسره زنده بود...???
ولی ننه اون چه توهمی بوده اسم منو میخواستن بزارن خورشید اصلا??????
بابام نزاشته??
و یه چیز دیگعععع اسم خواهر بزرگگگگ اون پسره محدثه ست
اسم خواهر منم که ازم بزرگتره محدثه ست?????ولی خب چند سال از اون کوچیک تره...
چقدر تشابه?????
محدثه هم بابام اسمشو انتخاب کرده????
چرا انقدر شبیه?????
من سمی شدعمممم