تو خواستگاریم پدرشوهرم گفت یک واحد به ما میده ک بشینیم( ب اون یکی پسرشم داده بود) اما تو عقد الکی برای خودش دعوا درست کرد گفت من نگفتم‌ک ما رفتیم یه واحد اجاره کردیم وقتی مبلغ اجاره رو فهمید هر چی دهنش در اومد بمن گفت
منم شاغل بودم تو هزینه عروسی و .. کمک شوهرم کردم فقط عیبم این بود نمیگفتم این کمکه ، مثلا یهو ۵ تومن دادم گفتم این پول کت و شلوار دامادی .. با اینکه رفت یه کت و شلوار ۵۰۰ تومنی خرید?و برای منم لباس عروس نخریدن و اجاره کردن
یا اصلا خرید عروسی نکزدن اما من همه چی کامل براش خریدن
بعد عروسیم بابام ۵ میلیون داد گفت اگه چیزی کم بود بخر ک یه میز اتو یادم رفته بود بخرم ک ۵ تومنو دادم شوهرم
ک اونم نخرید
بعد پدرشوهرم اومد گفت سبزی خورد کن نخریدی?من ۲۹ کاره خریدم اونموقع ۱۲۰۰ ، میگفت نه باید استیل میخریدی ک سبزی فروشا دارن?یه داداشش اومد گفت چرا مبل سلطنتی ها نخریدی ?حالا زن خودش کلا نه تخت اورده بود نه مبل?مبلای من فانتزی صورتیا بود
منم همه رو توخودم ریختم
ک بابام چند ماه بعدش زمینامونو بین منو و داداشام تقسیم کرد ب اسممون زد منم ب شوهرم نگفتم ?یبارم حرف ارث و اینا شده بود منم تو رو گفتم من تو ارث و میراث شما دخالت نمیکنم اجازه هم نمیدم تو دخالت کنی
امروز بعد ۵ سال تو کمد مدارک سند زمین دید و گفت چرا نگفتی
منم پامو انداختم رو اون پام... گفتم من ک گفتم ارث و میراث هر کی ب خودش مربوطه?الان دپرس نشسته داره چایی میخوره یه کلمه حرف نمیزنه?
میگه بمن اعتماد نداشتی
گفتم ربطی نداره من هر چی طلا و حقوق داشتم بهت دادم اما ارث چیزی نیست بگم تو خونه غذای سرد خوردی و ..شریکی
گفت بفروشیم خونه فلان جا رو بسازیم گفتم تو انگشتر مادرتو نمیفروشی میگی یادگاری ، اما طلاهایی ک مادر من داده بودی فروختی
منم این نمیفروشم یادگار پدربزرگمه
ای دلم خنک شده?انتقاممو گرفتم?
