سلام با برادرم بحث کردیم و دعوامون شد و..

zhra996

⭐کاربر فعال⭐
عضویت
Mar 2, 2024
جنسیت
خانم
دیشب بابام و داداشم رفتن ترمینال داشتند میرفتند برای کارای اداری بعد من و همسرم هم رفتیم

پدرم ک اخلاق های گند زیاد داره اون به کنار...ولی یه اخلاقش رو مخمه .. اونم اینکه همش میگه خانم ها بی حجابن ..بهش میگم پدر من بده زشته اینا رو نگو فردا بهت میگن به زن ها نگاه میکنی)اینو جلو شوهرم نگفتمااا قبلا مادرمم گفته)

من خودم از بی حجابی بیزارم ولی دیگ همه میبینن و حوصله گفتن این ک فلانی بیحجابه یا چیه ندارم واقعا به من چ اصلن

اینارو پیش شوهرم میگه و من بدم میاد و حس بدی بهم دست میده حالم بد میشه چرا باید خانواده ی من اینقدر احمق باشن؟ چرا باید اینقدر بی ملاحظه باشن؟

حالا اینا به کنار متصدی اونجا هر کی دیر میاد میبره بلیط میفروشه بهش اونم لحظه آخری اومد سمت برادرم بهش گفتم نرو گوش نداد رف با اون مرده

بعد اون مرده هم گرفت بلیط رو پاره کرد دوتیکه کرد و بعد داداشم داد و هوار و اینا بابام هم لفظ های بد و فحش آبروم رو بردن

شب خودمو کنترل کردم ولی امروز ک برگگشتن میگم این چه وضعیه ؟ آبروی من رو بردین

بابام برگشته میگه تو و شوهرت مثل ماست وایسادین اونجا هیچی نگفتین گفتم خب تقصیر شما بود ! من چی بگم اون چی بگه همش یا فحش میدین یا دعوا میکنین

اینارو گفتم بعد گفتم انقدر از بیحجابی حرف میزنی یه عروس اونجوری گیرت میاد دیگ نمیتونی چیزی بگی بسه دیگ به ما چ هر چی میخان بی حجاب بشن من زرنگ باشم خودمو حفظ میکنم

آقا من اینو نگفتم برادر احمقم پرید به تو چ من با کی ازدواج میکنم (انگار اینجوری ک جوش میزنه یکی هست زیر سرش) به من هر چی دهنش در اومد گفت منم دوتا از سرش زدم گفتم آدم شو من از تو بزرگ ترم

آقا این دیوونه شد بشقاب اینارو شکست منم دیدم همه طرف اونن گفتم منم پا میشم میرم پا شدم پیاده تا خونمون یکم راه اومدم بقیه رو هم با تاکسی

پدرمو در اوردن حالم از همه اشون به هم میخوره

حالا میگه میخوام زنگ بزنم به شوهرت بگم !



بره بگه ابروم دیگ رفته از دست این احمق بازیاشون
 
آخرین ویرایش:

دختران تابستان

⭐⭐⭐ملکه⭐⭐⭐
عضویت
May 2, 2023
جنسیت
خانم
دیشب بابام و داداشم رفتن ترمینال داشتند میرفتند برای کارای اداری بعد من و همسرم هم رفتیم

پدرم ک اخلاق های گند زیاد داره اون به کنار...ولی یه اخلاقش رو مخمه .. اونم اینکه همش میگه خانم ها بی حجابن ..بهش میگم پدر من بده زشته اینا رو نگو فردا بهت میگن به زن ها نگاه میکنی)اینو جلو شوهرم نگفتمااا قبلا مادرمم گفته)

من خودم از بی حجابی بیزارم ولی دیگ همه میبینن و حوصله گفتن این ک فلانی بیحجابه یا چیه ندارم واقعا به من چ اصلن

اینارو پیش شوهرم میگه و من بدم میاد و حس بدی بهم دست میده حالم بد میشه چرا باید خانواده ی من اینقدر احمق باشن؟ چرا باید اینقدر بی ملاحظه باشن؟

حالا اینا به کنار متصدی اونجا هر کی دیر میاد میبره بلیط میفروشه بهش اونم لحظه آخری اومد سمت برادرم بهش گفتم نرو گوش نداد رف با اون مرده

بعد اون مرده هم گرفت بلیط رو پاره کرد دوتیکه کرد و بعد داداشم داد و هوار و اینا بابام هم لفظ های بد و فحش آبروم رو بردن

شب خودمو کنترل کردم ولی امروز ک برگگشتن میگم این چه وضعیه ؟ آبروی من رو بردین

بابام برگشته میگه تو و شوهرت مثل ماست وایسادین اونجا هیچی نگفتین گفتم خب تقصیر شما بود ! من چی بگم اون چی بگه همش یا فحش میدین یا دعوا میکنین

اینارو گفتم بعد گفتم انقدر از بیحجابی حرف میزنی یه عروس اونجوری گیرت میاد دیگ نمیتونی چیزی بگی بسه دیگ به ما چ هر چی میخان بی حجاب بشن من زرنگ باشم خودمو حفظ میکنم

آقا من اینو نگفتم برادر احمقم پرید به تو چ من با کی ازدواج میکنم (انگار اینجوری ک جوش میزنه یکی هست زیر سرش) به من هر چی دهنش در اومد گفت منم دوتا از سرش زدم گفتم آدم شو من از تو بزرگ ترم

آقا این دیوونه شد بشقاب اینارو شکست منم دیدم همه طرف اونن گفتم منم پا میشم میرم پا شدم پیاده تا خونمون یکم راه اومدم بقیه رو هم با تاکسی

پدرمو در اوردن حالم از همه اشون به هم میخوره

حالا میگه میخوام زنگ بزنم به شوهرت بگم !



بره بگه ابروم دیگ رفته از دست این احمق بازیاشون
باهاشون بحث نکن
اخلاق باباتونمیشه تغییرداد بایدساخت
به داداشتم رو نده
 

بالا