سربازا سر چهارراه

  • شروع کننده موضوع مااماان_ساامیاار
  • تاریخ شروع

مااماان_ساامیاار

Guest
بحث نذری شد یه خاطره یادم اومد?
من زیاد عدسی دوست ندارم ، و یه اخلاقی هم دارم یکی بهم یه چیزی تعارف کنه میگیرم
یه محرمی بود چپ و راست برامون نذری میاوردن
یه حاج خانومی هم بود نذری عدسی میداد
منم میگرفتم
غروبایی ک میخواستم برم کلاس، اون عدسی ها رو گرم میکردم?تو مسیر به سربازای سر چهتر راه میدادم?

یبارم یکی بهم شربت سن ایچ دادم خوردم ، گفتم میشه یکی دیگه هم بدی ، اونم داد همینجوری تو دستم گرفتم بردم برای سربازه?


یبارم سربازه متوجه نشد منم از رو لباسش اسمشو خوندم گفتم اقا حمید با شماما???


بله اینقدر مهربونم کباب و قرمه رو خودم میخوردم قیمه و عدسی رو میبردم پخش میکردم????
 

بسته شد

Guest
بحث نذری شد یه خاطره یادم اومد?
من زیاد عدسی دوست ندارم ، و یه اخلاقی هم دارم یکی بهم یه چیزی تعارف کنه میگیرم
یه محرمی بود چپ و راست برامون نذری میاوردن
یه حاج خانومی هم بود نذری عدسی میداد
منم میگرفتم
غروبایی ک میخواستم برم کلاس، اون عدسی ها رو گرم میکردم?تو مسیر به سربازای سر چهتر راه میدادم?

یبارم یکی بهم شربت سن ایچ دادم خوردم ، گفتم میشه یکی دیگه هم بدی ، اونم داد همینجوری تو دستم گرفتم بردم برای سربازه?


یبارم سربازه متوجه نشد منم از رو لباسش اسمشو خوندم گفتم اقا حمید با شماما???


بله اینقدر مهربونم کباب و قرمه رو خودم میخوردم قیمه و عدسی رو میبردم پخش میکردم????
?????خلاصه که کمر همت بسته بودی ازمحرمه اون سال حاجتتو یه جوری بگیری
 

بالا