زرچینی

  • شروع کننده موضوع Dela
  • تاریخ شروع

Dela

Guest
ابوسعید ابوالخیر در راه بود. گفت:"هر جا كه نظر می‌كنم،بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند." گفتند: "كو؟ كجاست؟" گفت: "همه جاست. هر جا كه می‌توان خدمتی كرد؛ یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد. آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست. آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مروت."
 
استارتر
استارتر

Dela

Guest
شخصی به دارالحکومه رفت و گفت : از کسی پولی طلب دارم و او پس نمی‌دهد ! گفتند : آیا شاهدی هم داری ؟ گفت : خدا ! گفتند : کسی را معرفی کن که قاضی او را بشناسد ! عبید زاکانی
 

Mary Poppins

Guest
4a334d2ee446524e46b6f25286309d73.gif
 

بالا