دستام پر از خرید بود داشتم میومدم سمت خونه آقاهه بهم گفت جووووون دورت بگردم منم گفتم

[پری غمگین]

انشاالله بهم گفت چقدر پررویی گفتم شکسته نفسی نفرمایید شما پرروترین گازش و گرفت رفت خاک بر سر بچم و نمیبینه سبزی خوردن و سیب زمینی و پیاز دستام رو دید بی حیا کثافت گردن دراز خوک فکر کرد من چقدر مظلومم

 

[پفیلا پنیری]

دلش کتک میخواسته

 

[پری غمگین]

دلش کتک میخواسته

بدجور عوضی رو

 

[helen..]

جوون اینا بود؟
معمولا پیرا و مسن ها وقیح شدن

 

[اوج_آسمان]

میزدی وسط پاش تا........

 

[ایواز]

خوبش کردی

 

[پفیلا پنیری]

بدجور عوضی رو

کفشت اگه پاشنه دار بود پرن میکردی بهش میخورد تو مخش

 

[پری غمگین]

جوون اینا بود؟
معمولا پیرا و مسن ها وقیح شدن

۴۵اینا بود مرتیکه عوضی من با اون چادر گل گلی و خرید و بچه این همه آدم اومد به من گفت احمق

 

[پری غمگین]

کفشت اگه پاشنه دار بود پرن میکردی بهش میخورد تو مخش

داخل ماشین بود متاسفانه وگرنه یه سیب زمینی نصیبش کله اش میکردم خخخخ

 

[پری غمگین]

میزدی وسط پاش تا........

داخل ماشین بود مرتیکه خر وگرنه یه سیب زمینی حرومش میکردم

 

[helen..]

۴۵اینا بود مرتیکه عوضی من با اون چادر گل گلی و خرید و بچه این همه آدم اومد به من گفت احمق

تیکه انداخت واقعی نبود
چرا اینقدر وقیح شدن این مسن ها؟

 

[پفیلا پنیری]

داخل ماشین بود متاسفانه وگرنه یه سیب زمینی نصیبش کله اش میکردم خخخخ

کاش گوجه خریده بودیا

 

[اوج_آسمان]

داخل ماشین بود مرتیکه خر وگرنه یه سیب زمینی حرومش میکردم

عقیم میشد

 

[مرجع مزخرفات۲]

میزدی وسط پاش تا........

واییییییی

 

[اوج_آسمان]

واییییییی

ناکار میشد

 

[مرجع مزخرفات۲]

ناکار میشد

آره

 

[پری غمگین]

کاش گوجه خریده بودیا

اتفاقا خریده بودم

 

[پری غمگین]

تیکه انداخت واقعی نبود
چرا اینقدر وقیح شدن این مسن ها؟

چی بگم قبلنا میگفتن جووووون عجب چیزی یا جووون ولی این گفت جووووون دورت بگردم خیلی عجیب بود برام

 

[پفیلا پنیری]

اتفاقا خریده بودم

با گوجه میزدی

 

[پری غمگین]

با گوجه میزدی

حيفم اومد