درخت كه نيستى???

  • شروع کننده موضوع Dela
  • تاریخ شروع

شما جزء كدوم دسته هستيد؟

  • اول

  • دوم

  • سوم

  • هيچ كدام(در تاپيك توضيح ميدم)


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Dela

Guest
عزيزم تو درخت نيستى پس تكان بخور!

نمی دانم چه کسی گفته اگر از جایی که ایستاده اید راضی نیستید ، یک قدم بردارید ، شما که درخت نیستید ! البته راست می گفت ما درخت نیستیم ، اما گاهی ریشه هایمان را در چیزهایی خیلی سختتر از سنگ و خاک فرو می کنیم .


مثلا در ترس ها و روزمرگی هایمان . همه ما یک روز ارزوهای بزرگی در سرمان داشتیم که فکر می کردیم برای رسیدن به ان ها ساخته شده ایم .

گاهی بعد از کمی تلاش و گاهی بدون اینکه حتی برای رسیدن ارزو ها قدم ی برداریم ، ان ها را کنار می گذاریم : یعنی درست وقتی که به صخره های واقعیت برخورد می کنیم و به این نتیجه می رسیم که دنیا همان قصه شاه پریان نیست و با کسی شوخی ندارد . حس می کنیم که ما خیلی کوچک هستیم و باد خیلی تند است و بهتر است در این اب و هوای خراب بلند پروازی را کنار بگذاریم ودر گوشه ای پناه بگیریم . چند سال می گذرد وما به گوشه کوچکی که در ان کز کرده ایم عادت می کنیم . حتی ممکن است که احساس رضایت هم بکنیم و یا کار به جایی برسد که از نگاه کردن به بیرون از پنچره هم بترسیم و دیگر برایمان مهم نباشد که هوا برای بلند پروازی های صاف و افتابی شده است !

ادم های دنیا را می توان از روی خواسته هایشان به سه دسته تقسیم کرد .

دسته اول انهایی که از همان ابتدا هیچ ارزوی بزرگی نداشته اند و یا دست کم خودشان اینطور فکر می کنند .

ان ها همه عمر خیلی مرتب و منظم روی مدار ثابت خودشان می چرخند و اتفاقا چون خیلی منجسم فکر می کنند و روی کارشان متمرکز می شوند ، انسانهای موفقی هستند . مثل چرخه های دنده های کوچک در یک ساعت دیواری بزرگ و دقیق .

شاید بقیه فکر کنند که این ادم ها زندگی معمولی دارند و گرداننده سرنوشت داستان هیجان انگیزی برای ان ها ننوشته است . در صورتی که همین ادم ها هستند که با قدم های کوچکشان ، نسل به نسل بشریت جلو می رود .

دسته دوم کسانی هستند که می دانند چه چیزی می خواهند . ان ها رویایی دارند و برای رسیدن به این رویا تلاش کرده و همه زندگیشان را صرف رسیدن به یک هدف می کنند و با هر زحمتی هم که شده است . راهی را که احساس می کنند برای رفتنش ساخته شده اند ، ادامه می دهند .

این ها هم انسان های موفقی هستند . چون روی هدف سختی که دارند متمرکز می شوند و در مقابل سختی ها جا نمی زنند .

اما دسته سوم کسانی هستند که درست نمی دانند از زندگی چه می خواهند . مثل مواقعی که ما به قصد برداشتن کلید خانه به یکی از اتاق ها می رویم و بعد از چند لحظه وسط اتاق می ایستیم و یادمان نمی اید برای انجام چه کاری به این اتاق امده بودیم . در واقع انها هم می دانند که باید کاری انجام بدهند راهی بروند و چیزی را به دست بیاورند . اما دقیقا نمی دانند ان کار ، چیز یا ره چیست . برای همین مداوم از این شاخه به ان شاخه می پرند و سعی می کنند با ازمون و خطا راهشان را پیدا کنند .

هیچ کدام از این دسته بندی ها دقیق و ابدی نیستند و خیلی از ما در طول مدت عمرمان ممکن است از یک دسته و ارد دسته دیگر بشویم . مثلا ناصر خسرو تا حول وحوش چهل سالگی هم نمی دانست که در زندگی قرار است سراغدچه کاری برود . واقعیت این است شاید ما ارزوی بزرگمان را فراموش کرده باشیم یا در گیر روز مرگی های زندگی وترس از تغيير شدیم که دیگر کلا همه چیز از یادمان رفته باشد اما تکه ای از ان رویای بزرگ و ته رنگی از ان ارزودر همه ما هست و پیداست .

برای همین است که خیلی از ما یک روز بالاخره تصمیم می گیریم همه داشته هایمان را رها کنیم و به دنبال این روشنایی باشیم .

لیلا حسين زاده کارشناس روانشناسی - ارشد برنامه ریزی درسی
 

پاندا تپلی

Guest
یکم سر در گمم ولی می دونم چی هم میخوام?
فکر کنم گونه نادر و عجیب الخلقه ام??
 

بالا