یبار داشتم ی غلطی میکردم که اگه مامانم میفهید به معنای واقعی کلمه کارتن خواب شده بودم...از امام رضا خواستم بهش گفتم من بلد نیستم چجوری تمومش کنم یکاری کن مامانم بفهمه و هیچی بهم نگه... همون مشهد بودیم مامانم قضیه رو فهمید و تو حرم امام رضا باهام حرف زد ولی خیل اروم...اصلا برگام