خونه بقیه کار میکنید؟؟؟

[شمع و پروانه ??]

مثلا دوست
مادرشوهر
فامیل

من وقتی مهمونی میرم در حد توان کمکش میکنم حتی اگه کسی پا نشه برای کمک
ولی هیچ کس توی مهمونی به من کمک نمیده چه پذیرایی چه ظرف شستن اوایل برام مهم نبود
تا اینکه یه روز خونه دوستم بودم یه دوست جدید دعوت بود به اون گفت بریم بشینیم نمیخاد کار کنی به من گفت دستت درد نکنه بعدا جبران میکنم??

دیگه کار نمیکنم خونش فوقش بچه داری

 

[سیم ظرف شویی]

کمک کن هر کی جبران نکرد کمک نکن دیگ

 

[سلطانتونم]

بله سعی میکنم کمک‌کنم تا جایی که بتونم

مثلا دوست
مادرشوهر
فامیل

من وقتی مهمونی میرم در حد توان کمکش میکنم حتی اگه کسی پا نشه برای کمک
ولی هیچ کس توی مهمونی به من کمک نمیده چه پذیرایی چه ظرف شستن اوایل برام مهم نبود
تا اینکه یه روز خونه دوستم بودم یه دوست جدید دعوت بود به اون گفت بریم بشینیم نمیخاد کار کنی به من گفت دستت درد نکنه بعدا جبران میکنم??

دیگه کار نمیکنم خونش فوقش بچه داری

ی میکنم‌

 

[claudia cardinale]

خونه خالم بیشتر چون مثل مادرمه

 

[پرنسا]

من بسته شرایط و‌حالم دار
خونه مادر هم تاحدودی

 

[مامان مصی]

بستگی داره کجا باشه رفتی مهمونی
درحدتوانت
من نمیزارم کسی خونم ظرف بشوره سفره جم کردن
وپهن کردن خودم هم جایی کمک نمیکنم

 

[آیلا]

من کمک میکنم ولی یکی که همسن خودم و یا کوچیکتر و همیشه مثل خودش رفتار میکنم


مثلا مادر شوهر یا خواهر شوهری که همسن مامانمن هیچ انتظاری ندارم که اومدن خونم کار کننن اصلا اجازه نمیدم همچین کاری کننن

 

[شاپرک خواب رفته]

هم کمک میکنم
هم کمک میدن

 

[سرنوشت]

من همه جا در حد چیدن ، ظرف شستن و گاهی آشپزی

 

[بشنو]

وا چه دوست بیشعوری منم یبار خونه ی جاریم غذامو خوردم تموم شد غذای اونم یکم مدنده بود من رقتم ظرفرو بشورم اون همینجوری ارم اروم با حرف زدن نشست خورد اصلا بلند نشد منم دیگه باهاش تعارف ندارم

 

[مانا،]

اره در سعی ام کمک میکنم