خواهرم از من خوشگل تره

  • شروع کننده موضوع Parrot
  • تاریخ شروع

Parrot

Guest
سلام دوستان توروخدا میشه کمکم کنید خسته شدم دیگه نمی‌دونم مشکلم رو به کی بگم به اینجا پناه آوردم من سه ساله ازدواج کردم منو شوهرم از دوتا شهر مختلف هستیم خیلی باهم تفاوت فرهنگی داریم حالا اینا به کنار من یه خواهر دارم که یک سال از من کوچکتره همیشه از بچگی همه میگفتن اون خوشگل تره هروقت برام خواستگار می اومد مامانم اونو قایم میکرد چون چندبار خواستگار اومده بودن میگفتن دختر کوچیکترتون میخوایم و خب چون من بزرگتر بودم مامانم قبول نمی‌کرد خواهرم علاوه بر خوشگلی خیلی اعتماد به نفس خوبی داره من هیچوقت تو مدرسه دوستی نداشتم اما اون حتی با همکلاسی های منم دوست بود همیشه درسش از من بهتر بود الان دوتا لیسانس داره و داره فوق لیسانس روانشناسی میخونه دفتر بیمه داره و کلا همه چیز تمومه اما از مردا خوشش نمیاد چون پول داره خیلی خوب لباس میپوشه ولی اصلا اهل آرایش نیست اینا رو گفتم که خواهرم رو بشناسید حالا شوهر من از وقتی ازدواج کردیم همه اش از خواهرم تعریف می‌کنه یا درموردش سوال میپرسه یا همیشه میگه چرا نمیشه دوتا خواهر و باهم گرفت یا میگه خواهرت حیفه بهتر که ازدواج نکنه یا مثلاً یکبار میخواست منو خواهرم باهم ببره تو استخر من نذاشتم بعد هربار میگه چرا نذاشتی یا سوال های خصوصی درمورد خواهرم میپرسه یعنی هر روز ما داریم درموردش حرف می‌زنیم من عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه یا میگه خوبه با خواهرت هوو نشدی خسته شدم چیکارش کنم تنها شانسی که آوردم اینه که ما شهر دیگه ای زندگی میکنیم و هشت ساعت با خواهرم فاصله داره
 

♥️دلبر آقامونم ♥️

Guest
سلام دوستان توروخدا میشه کمکم کنید خسته شدم دیگه نمی‌دونم مشکلم رو به کی بگم به اینجا پناه آوردم من سه ساله ازدواج کردم منو شوهرم از دوتا شهر مختلف هستیم خیلی باهم تفاوت فرهنگی داریم حالا اینا به کنار من یه خواهر دارم که یک سال از من کوچکتره همیشه از بچگی همه میگفتن اون خوشگل تره هروقت برام خواستگار می اومد مامانم اونو قایم میکرد چون چندبار خواستگار اومده بودن میگفتن دختر کوچیکترتون میخوایم و خب چون من بزرگتر بودم مامانم قبول نمی‌کرد خواهرم علاوه بر خوشگلی خیلی اعتماد به نفس خوبی داره من هیچوقت تو مدرسه دوستی نداشتم اما اون حتی با همکلاسی های منم دوست بود همیشه درسش از من بهتر بود الان دوتا لیسانس داره و داره فوق لیسانس روانشناسی میخونه دفتر بیمه داره و کلا همه چیز تمومه اما از مردا خوشش نمیاد چون پول داره خیلی خوب لباس میپوشه ولی اصلا اهل آرایش نیست اینا رو گفتم که خواهرم رو بشناسید حالا شوهر من از وقتی ازدواج کردیم همه اش از خواهرم تعریف می‌کنه یا درموردش سوال میپرسه یا همیشه میگه چرا نمیشه دوتا خواهر و باهم گرفت یا میگه خواهرت حیفه بهتر که ازدواج نکنه یا مثلاً یکبار میخواست منو خواهرم باهم ببره تو استخر من نذاشتم بعد هربار میگه چرا نذاشتی یا سوال های خصوصی درمورد خواهرم میپرسه یعنی هر روز ما داریم درموردش حرف می‌زنیم من عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه یا میگه خوبه با خواهرت هوو نشدی خسته شدم چیکارش کنم تنها شانسی که آوردم اینه که ما شهر دیگه ای زندگی میکنیم و هشت ساعت با خواهرم فاصله داره
تقصیر خودته همش فکر کردی اون بهتره اعتماد به نفس نداری منم مشکل تو رو داشتم البته خواهر ندارم ولی به بقیه حسودیم میشد با اینکه بقیه میگن خیلی خوشگلم
 
استارتر
استارتر

Parrot

Guest
تقصیر خودته همش فکر کردی اون بهتره اعتماد به نفس نداری منم مشکل تو رو داشتم البته خواهر ندارم ولی به بقیه حسودیم میشد با اینکه بقیه میگن خیلی خوشگلم
شاید ولی الان با همسری که همه اش از خواهرم تعریف می‌کنه چیکار کنم
 

حمید_هیراد

Guest
عزیزم خوب به خودت بیشتر برس نزارمقایسه کنه جدی با شوهرت رفتار کن که از این حرفا ناراحت میشی ...
 
استارتر
استارتر

Parrot

Guest
خوب یه مدت سر سنگین باش بگو خوبه تو رو با داداشت مقایسه کنم ؟؟
بارها گفتم فایده نداره هربار هم که باهاش سرسنگین میشم یا عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه بدتر منو ناراحت می‌کنه واقعا منو خواهرم ۱۸۰ درجه باهم فرق داریم اون سفید و چشم رنگی من سیاه و چشم مشکی اون زرنگ و درس خون من همیشه بچه تنبل اون همیشه کلی دوست داشت من همیشه تنها
 

هاله

Guest
سلام دوستان توروخدا میشه کمکم کنید خسته شدم دیگه نمی‌دونم مشکلم رو به کی بگم به اینجا پناه آوردم من سه ساله ازدواج کردم منو شوهرم از دوتا شهر مختلف هستیم خیلی باهم تفاوت فرهنگی داریم حالا اینا به کنار من یه خواهر دارم که یک سال از من کوچکتره همیشه از بچگی همه میگفتن اون خوشگل تره هروقت برام خواستگار می اومد مامانم اونو قایم میکرد چون چندبار خواستگار اومده بودن میگفتن دختر کوچیکترتون میخوایم و خب چون من بزرگتر بودم مامانم قبول نمی‌کرد خواهرم علاوه بر خوشگلی خیلی اعتماد به نفس خوبی داره من هیچوقت تو مدرسه دوستی نداشتم اما اون حتی با همکلاسی های منم دوست بود همیشه درسش از من بهتر بود الان دوتا لیسانس داره و داره فوق لیسانس روانشناسی میخونه دفتر بیمه داره و کلا همه چیز تمومه اما از مردا خوشش نمیاد چون پول داره خیلی خوب لباس میپوشه ولی اصلا اهل آرایش نیست اینا رو گفتم که خواهرم رو بشناسید حالا شوهر من از وقتی ازدواج کردیم همه اش از خواهرم تعریف می‌کنه یا درموردش سوال میپرسه یا همیشه میگه چرا نمیشه دوتا خواهر و باهم گرفت یا میگه خواهرت حیفه بهتر که ازدواج نکنه یا مثلاً یکبار میخواست منو خواهرم باهم ببره تو استخر من نذاشتم بعد هربار میگه چرا نذاشتی یا سوال های خصوصی درمورد خواهرم میپرسه یعنی هر روز ما داریم درموردش حرف می‌زنیم من عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه یا میگه خوبه با خواهرت هوو نشدی خسته شدم چیکارش کنم تنها شانسی که آوردم اینه که ما شهر دیگه ای زندگی میکنیم و هشت ساعت با خواهرم فاصله داره
از خواهر اوایل نامزدی بر شوهرت تعرف میکردی؟
 

اکبر خالی

Guest
سلام دوستان توروخدا میشه کمکم کنید خسته شدم دیگه نمی‌دونم مشکلم رو به کی بگم به اینجا پناه آوردم من سه ساله ازدواج کردم منو شوهرم از دوتا شهر مختلف هستیم خیلی باهم تفاوت فرهنگی داریم حالا اینا به کنار من یه خواهر دارم که یک سال از من کوچکتره همیشه از بچگی همه میگفتن اون خوشگل تره هروقت برام خواستگار می اومد مامانم اونو قایم میکرد چون چندبار خواستگار اومده بودن میگفتن دختر کوچیکترتون میخوایم و خب چون من بزرگتر بودم مامانم قبول نمی‌کرد خواهرم علاوه بر خوشگلی خیلی اعتماد به نفس خوبی داره من هیچوقت تو مدرسه دوستی نداشتم اما اون حتی با همکلاسی های منم دوست بود همیشه درسش از من بهتر بود الان دوتا لیسانس داره و داره فوق لیسانس روانشناسی میخونه دفتر بیمه داره و کلا همه چیز تمومه اما از مردا خوشش نمیاد چون پول داره خیلی خوب لباس میپوشه ولی اصلا اهل آرایش نیست اینا رو گفتم که خواهرم رو بشناسید حالا شوهر من از وقتی ازدواج کردیم همه اش از خواهرم تعریف می‌کنه یا درموردش سوال میپرسه یا همیشه میگه چرا نمیشه دوتا خواهر و باهم گرفت یا میگه خواهرت حیفه بهتر که ازدواج نکنه یا مثلاً یکبار میخواست منو خواهرم باهم ببره تو استخر من نذاشتم بعد هربار میگه چرا نذاشتی یا سوال های خصوصی درمورد خواهرم میپرسه یعنی هر روز ما داریم درموردش حرف می‌زنیم من عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه یا میگه خوبه با خواهرت هوو نشدی خسته شدم چیکارش کنم تنها شانسی که آوردم اینه که ما شهر دیگه ای زندگی میکنیم و هشت ساعت با خواهرم فاصله داره
خداروشکر که آجیم از همه نظر از من بهتره
لاقل من مسبب آزارش نیستم
شمام یبار رک بگو دلم نمی خواد از خواهرم حرف بزنی
تامامممم
 
استارتر
استارتر

Parrot

Guest
از خواهر اوایل نامزدی بر شوهرت تعرف میکردی؟
نه هیچوقت چیزی نگفتم ببین خواهرم یه جوریه که همه از بچگی وقتی اونو می‌دیدن ازش تعریف میکردن همیشه همه میگفتن شما اصلا شبیه هم نیستین یا مارو باهم می‌دیدن همه میگفتن خواهرت چقدر خوشگله من همیشه ضعیف و لاغر بودم بخاطر همین همه فکر میکردن اون از من بزرگتره مثلا می اومدن خواستگاری میگفتن دختر بزرگه بعد منو می‌دیدن میگفتن نه اون کوچیکه منظورمان بود
 
استارتر
استارتر

Parrot

Guest
گلی حتما با یک روانشناس خوب صحبت کن،ارزش داره.
فکر نکنم معجزه و راه حل سریعی داشته باشه?
درسته با هم برابر نیستید ولی ایشون از شما برتر هم نیست.بزرگش کردی...
الان تو بدترین شرایط مالی هستم
 

هاله

Guest
نه هیچوقت چیزی نگفتم ببین خواهرم یه جوریه که همه از بچگی وقتی اونو می‌دیدن ازش تعریف میکردن همیشه همه میگفتن شما اصلا شبیه هم نیستین یا مارو باهم می‌دیدن همه میگفتن خواهرت چقدر خوشگله من همیشه ضعیف و لاغر بودم بخاطر همین همه فکر میکردن اون از من بزرگتره مثلا می اومدن خواستگاری میگفتن دختر بزرگه بعد منو می‌دیدن میگفتن نه اون کوچیکه منظورمان بود
مخ خواهرتو بزن زود شوهر کنه
 

مآهور

Guest
بارها گفتم فایده نداره هربار هم که باهاش سرسنگین میشم یا عصبانی میشم میگه تو به خواهرت حسودیت میشه بدتر منو ناراحت می‌کنه واقعا منو خواهرم ۱۸۰ درجه باهم فرق داریم اون سفید و چشم رنگی من سیاه و چشم مشکی اون زرنگ و درس خون من همیشه بچه تنبل اون همیشه کلی دوست داشت من همیشه تنها
حسودی یعنی چی
شما حق دارین گلم ..رفتار همسرتون درست نیست ..اصلن اینهمه حرف زدن در مورد خواهرتون طبیعی نیست ..
با مشاور حرف بزن ..جدی برخورد کن ..
 

Lavender

Guest
الان تو بدترین شرایط مالی هستم
درکت می‌کنم،ولی سعی کن خیلی به تعویق نندازی،بحث زندگیه.
حداقل تا اون موقع کاری یا حرفی نزن که حساس تر بشه ولی سر قضیه استخر باید جدی برخورد می‌کردی?
کاش میتونستم بیشتر کمکت کنم?
 

هاله

Guest
از بس مردا دورش بودن و همه ازش تعریف کردن از مردا خوشش نمیاد اگه شوهر کنه بازم شوهرم بهش چشم داشته باشه چی
اولا درصد چشم داشتنش صد در صد میاد پایین کامل نه حداقل کنی میاد
دوما حداقل خیالت راحته فردا خدایی نکرده اتفاق خاصی نمیفته
 

بالا