خدا همچین همسایه ای نصیب هیچکس نکنه

  • شروع کننده موضوع نادیامم
  • تاریخ شروع

نادیامم

Guest
به خدا دیگه خستم کردن اخه چقدر رفتو امد؟؟به کی بگم من دوست ندارم بیاین?
دختر کوچیکش هر روز میاد خونمون این به کنار
دختر بزرگش هر روز میاره این درسشو بنویسم اون درسشو بنویسم...حالا یاد بگیره یه چیزی...من نینویسم میبره نشون معلم میده هی میگم ضربارو حفظ کن انگار نه انگار
معلم یه نقاشی میگه میشینن با مادرش تو نت نگا میکنن پر زحمت ترینو انتخاب میکنن میگن اینو بکش

اخه من چه گناهی کردم نمیگم نیاد ولی دیگه هفته ای یه بار نه اینکه روزی چند بار
ای کاش درک میکردن من اعصابم از صبح تا شب دخترمو نمیکشه چه برسه به اینا
وسیله برقی هم که راحت میاد میگیره میبره...
تو رو خدا شما اینجور نباشین
تموم درساش افتاده گردن من بیچاره
متنفرم ازشون خداااااا یه بار راحت نخابیدم همیشه زنگ پرو زدن ج ندم هم به گوشیم زنگ میزنن
الانم هم زنگ درو زدن باز نکردم?



 
استارتر
استارتر

نادیامم

Guest
گاهی از حرص میخام منفجر شم
 

Yas7678

Guest
عزیزم چند بار که محل ندادی دیگه نمیان متاسفانه مام از این همسایه ها داریم هر وقت غذا درست میکنم میاد بو میکشه وااای چقد بوی برنج محلیت خوبه اینقد میگه تا مجبور میشم ی بشقاب بهش بدم(من چشمم به ی بشقاب برنج نیست) اخلاقشو دوست ندارم واقعا اذیت میشم رومم نمیشه بهش تذکر بدم وواای☹️
 
استارتر
استارتر

نادیامم

Guest
عزیزم چند بار که محل ندادی دیگه نمیان متاسفانه مام از این همسایه ها داریم هر وقت غذا درست میکنم میاد بو میکشه وااای چقد بوی برنج محلیت خوبه اینقد میگه تا مجبور میشم ی بشقاب بهش بدم(من چشمم به ی بشقاب برنج نیست) اخلاقشو دوست ندارم واقعا اذیت میشم رومم نمیشه بهش تذکر بدم وواای☹️
پر رو تر از این حرفان اینا
 

Yas7678

Guest
شوهرمم خیلی بدش میاد از رفت و آمد همسایه ها منم دارم سعی میکنم ارتباطشو با خونم کم کنم
 

ساده دل?

Guest
واقعا سخته عزیزم درکت میکنم وقتی زیادتر ازحدش خوبی کنی دیگه جزوی از وظیفه ات میشه هیچکس دیگه به تو فکر نمیکنه که میتونی یانه آدما هیچوقت درک نمیکنن خودمم نمی‌دونم چرااا هیچوقت نتونستم نه بگم در مقابل خواسته های دیگران همیشه تو روشون می‌مونم?
 
استارتر
استارتر

نادیامم

Guest
شوهرمم خیلی بدش میاد از رفت و آمد همسایه ها منم دارم سعی میکنم ارتباطشو با خونم کم کنم
شوهر منم بدش میاد
حالا چند بار لباسای بچه هاشو داده به من که به دخترت بپوشون منم نتونستم رد کنم
بعدش با شوهرم دعوا که چرا قبول میکنی مگه ما گداییم
اصلا نمیتونم نه بگم
 

Yas7678

Guest
شوهر منم بدش میاد
حالا چند بار لباسای بچه هاشو داده به من که به دخترت بپوشون منم نتونستم رد کنم
بعدش با شوهرم دعوا که چرا قبول میکنی مگه ما گداییم
اصلا نمیتونم نه بگم
عزیزم ی ضرب المثل هست تو زبون ما بختیاری ها (یک با بگو ن 9 ماه ب کُم نکش?) ی بار بگو ن دیگه راحت میشی
 

mersana1400

Guest
راس میگی واقعا سخته میدونم چی میگی
 

دختر جذاب

Guest
وای مرز های پرو بودن رو جا به جا کردن???
چندبار که اومد هی بگو خسته ام فلانم وقت ندارم خونه نیستم هی بهونه بیار
 

.......

Guest
اعتقادمن اینه آدماازدور قشنگن نباید زیاد نزدیک کسی شد و صمیمی شد!
 

.......

Guest
الانم مثل قدیما نیست ذات آدماخیلی عوض شده،گذشت اون روزایی که همسایه ها انگارخانوادت بودن!رفت و امد باهمسایع رو اصلا قبول ندارم!رابطه من درحد یه سلام تو آسانسوره
 

هایدی

Guest
الان که نزدیک فصل امتحاناس خودتو بزن به مریضی بذار تمام درساش بیوفته گردن خودش .میتونی چند تا کار کنی.یا چند بار جواب زنگ و اینا رو ندی و ردشون کنی بگی شوهرم خوشش نمیاد رفت و آمد کنم.یا هربار یجور بپیچونیشون
 

ماهی

Guest
شوهر منم بدش میاد
حالا چند بار لباسای بچه هاشو داده به من که به دخترت بپوشون منم نتونستم رد کنم
بعدش با شوهرم دعوا که چرا قبول میکنی مگه ما گداییم
اصلا نمیتونم نه بگم
من با همسایه ها فقط بیرون سلام علیک دارم و بس فامیل و نمیشه کاریش کرد ولی دیگه همسایه ها رو میتونیم کنترل کنیم در و چنبار براش بازنکنی چن بار کاراشو انجام ندی خودش میفهمه چی به چیه مثلا نقاشی آورد بکشی سرتو گرم یه کاری کن تا وقت بگذره مردم چه پررو شدن
 

ماهی

Guest
من با همسایه ها فقط بیرون سلام علیک دارم و بس فامیل و نمیشه کاریش کرد ولی دیگه همسایه ها رو میتونیم کنترل کنیم در و چنبار براش بازنکنی چن بار کاراشو انجام ندی خودش میفهمه چی به چیه مثلا نقاشی آورد بکشی سرتو گرم یه کاری کن تا وقت بگذره مردم چه پررو شدن
حالا یه بار کار تو به اینا بیوفته امکان نداره انجام بده جوری خودشو میزنه به کوچه علی چپ که بیا وببین
 

مهرانه

Guest
به خدا دیگه خستم کردن اخه چقدر رفتو امد؟؟به کی بگم من دوست ندارم بیاین?
دختر کوچیکش هر روز میاد خونمون این به کنار
دختر بزرگش هر روز میاره این درسشو بنویسم اون درسشو بنویسم...حالا یاد بگیره یه چیزی...من نینویسم میبره نشون معلم میده هی میگم ضربارو حفظ کن انگار نه انگار
معلم یه نقاشی میگه میشینن با مادرش تو نت نگا میکنن پر زحمت ترینو انتخاب میکنن میگن اینو بکش

اخه من چه گناهی کردم نمیگم نیاد ولی دیگه هفته ای یه بار نه اینکه روزی چند بار
ای کاش درک میکردن من اعصابم از صبح تا شب دخترمو نمیکشه چه برسه به اینا
وسیله برقی هم که راحت میاد میگیره میبره...
تو رو خدا شما اینجور نباشین
تموم درساش افتاده گردن من بیچاره
متنفرم ازشون خداااااا یه بار راحت نخابیدم همیشه زنگ پرو زدن ج ندم هم به گوشیم زنگ میزنن
الانم هم زنگ درو زدن باز نکردم?
خدا صبرت بدهههه ???
 

بالا