خاله ی شوهرم درموردم حرف زده ....

[آیسا]

به مادرشوهرم گفته شماطلاهای عروستونو فروختین بهشم نگفتین ،راست میگه ولی من هیچی نگفتم ،چندسال پیش من خونه ی بابام قهربودم شوهرم همه ی طلاهامو فروخته بود برای پول ماشین ،مادرشوهرم میگه ازکجامیدونه مابه تونگفتیم ،حتمآ خودت گفتی ...ولی من مطمئنم نگفتم ....

 

[yekta 16]

برو ب مادرشوهرت بگو بچت فروخته الان طلبکاری ک گفتم ب خاهرت یا نه؟
ایسا خاهر جون تو خیلی بیخیالی دیگه گام

 

[کاساندرا]

به مادرشوهرم گفته شماطلاهای عروستونو فروختین بهشم نگفتین ،راست میگه ولی من هیچی نگفتم ،چندسال پیش من خونه ی بابام قهربودم شوهرم همه ی طلاهامو فروخته بود برای پول ماشین ،مادرشوهرم میگه ازکجامیدونه مابه تونگفتیم ،حتمآ خودت گفتی ...ولی من مطمئنم نگفتم ....

خوب حالا که چی اصلا چه نفعی یا ضرری برای خاله همسر داره جزء اختلاف افکنی و بدگمانی شما عروس و مادرشوهر نسبت به هم از همین الان اجازه اینطور حرف ها رو ندین وگرنه بعدا به سختی میشه مهارش کرو.دیدم که میگم

 

[آیسا]

برو ب مادرشوهرت بگو بچت فروخته الان طلبکاری ک گفتم ب خاهرت یا نه؟
ایسا خاهر جون تو خیلی بیخیالی دیگه گام

قبلآ خیلی طعنه شون میزدم ،آخه توی گاوصندوق اینا بود ،کارشون خیلی زشت بوده ولی خیلی ساله ازاون موضوع میگذره ،منم بی خیالش شدم

 

[آیسا]

خوب حالا که چی اصلا چه نفعی یا ضرری برای خاله همسر داره جزء اختلاف افکنی و بدگمانی شما عروس و مادرشوهر نسبت به هم از همین الان اجازه اینطور حرف ها رو ندین وگرنه بعدا به سختی میشه مهارش کرو.دیدم که میگم

منم الان خیلی ناراحت شدم مادرشوهرم میگه چرارفتی پیش خواهرم این حرفوزدی ،بااینکه من نگفتم ،اگه شوهرم بفهمه خیلی خیلی ناراحت میشه

 

[آوازقو🦢]

به مادرشوهرم گفته شماطلاهای عروستونو فروختین بهشم نگفتین ،راست میگه ولی من هیچی نگفتم ،چندسال پیش من خونه ی بابام قهربودم شوهرم همه ی طلاهامو فروخته بود برای پول ماشین ،مادرشوهرم میگه ازکجامیدونه مابه تونگفتیم ،حتمآ خودت گفتی ...ولی من مطمئنم نگفتم ....

دقیقا باطلاهای خواهرمنم همینکارو کردن

 

[دیانا❤]

به مادرشوهرم گفته شماطلاهای عروستونو فروختین بهشم نگفتین ،راست میگه ولی من هیچی نگفتم ،چندسال پیش من خونه ی بابام قهربودم شوهرم همه ی طلاهامو فروخته بود برای پول ماشین ،مادرشوهرم میگه ازکجامیدونه مابه تونگفتیم ،حتمآ خودت گفتی ...ولی من مطمئنم نگفتم ....

چه پرروئه طلبکارم هست !میگفتی آره اصلا خودم گفتم دروغ که نگفتم

 

[کاساندرا]

منم الان خیلی ناراحت شدم مادرشوهرم میگه چرارفتی پیش خواهرم این حرفوزدی ،بااینکه من نگفتم ،اگه شوهرم بفهمه خیلی خیلی ناراحت میشه

هدف خاله همسر هم همینه زیاد صمیمی نشین

 

[yekta 16]

قبلآ خیلی طعنه شون میزدم ،آخه توی گاوصندوق اینا بود ،کارشون خیلی زشت بوده ولی خیلی ساله ازاون موضوع میگذره ،منم بی خیالش شدم

حق داری

 

[آیسا]

هدف خاله همسر هم همینه زیاد صمیمی نشین

صمیمی نیستم ،مادرشوهرم میگه نگفته عروست گفته ولی این حرفو ازکجامیدونه ،گفتم ازاین به بعد حرفی زدن ازش بپرس که کی گفته ،خاله ی شوهرم تا حالا چندبار ازمن پرسیده طلاهاتو چیکارکردی

 

[آیسا]

دیانا طلاهام دستش امانت بود بعد که بهش میگفتم طلاهامو بده همش طفره میرفت که شوهرت گفته طلاهاروبهش ندین ،بعد ازیه مدت گفتم طلاهامو فروختین گفت آره

چه پرروئه طلبکارم هست !میگفتی آره اصلا خودم گفتم دروغ که نگفتم

 

[آیسا]

دقیقا باطلاهای خواهرمنم همینکارو کردن

کاش فقط بهم خبرمیدادن

 

[کاساندرا]

صمیمی نیستم ،مادرشوهرم میگه نگفته عروست گفته ولی این حرفو ازکجامیدونه ،گفتم ازاین به بعد حرفی زدن ازش بپرس که کی گفته ،خاله ی شوهرم تا حالا چندبار ازمن پرسیده طلاهاتو چیکارکردی

بگو چطور ؟برای چی میپرسین

 

[دیانا❤]

کاش فقط بهم خبرمیدادن

آره اگر میگفتن دیگه جای ناراحتی نداشت
چون به هر حال همسرت خرج کرده دیگه
منم یه بار طلاهامو فروختن برای خرید خونه که به نام پدرشوهرم شد وعده دادن که دوباره میخرن اما یک سومشم نگرفتن
شوهرم خرید دیگه هر بار خواستن ندادم

 

[آیسا]

بگو چطور ؟برای چی میپرسین

نمیدونستم چرامیپرسه بهش چیزی نگفتم