خاطره ترسناک لطفااا...

  • شروع کننده موضوع جهان
  • تاریخ شروع

lady of the night

Guest
همین الان یکی صدام کرد نازنین منم تو اتاقم تنهام رفتم پذیرایی دیدم ماامان بزرگم خوابیده
برگشتم اتاق ولی مطمعن بودم یکی صدام کرد
اخه دیشبم چراغا خاموش کردم داشتم با لبتاب ور میرفتم یهو 2 بار صدای در اومد
الانم یهو قاب عکس افتاد زمین..!
 

نسا

Guest
همین الان یکی صدام کرد نازنین منم تو اتاقم تنهام رفتم پذیرایی دیدم ماامان بزرگم خوابیده
برگشتم اتاق ولی مطمعن بودم یکی صدام کرد
اخه دیشبم چراغا خاموش کردم داشتم با لبتاب ور میرفتم یهو 2 بار صدای در اومد
الانم یهو قاب عکس افتاد زمین..!
نازیییی نزن این حرفارو عاقااا
 

پاندا تپلی

Guest
همین الان یکی صدام کرد نازنین منم تو اتاقم تنهام رفتم پذیرایی دیدم ماامان بزرگم خوابیده
برگشتم اتاق ولی مطمعن بودم یکی صدام کرد
اخه دیشبم چراغا خاموش کردم داشتم با لبتاب ور میرفتم یهو 2 بار صدای در اومد
الانم یهو قاب عکس افتاد زمین..!
tenor (16).gif
 

خانوم آقامونم

Guest
دیشب داشتم ظرف میشستم
یه دفعه از تو اتاق بچه هام صدای خنده‌ی
وحشتناکی اومد
با ترس و لرز رفتم تو اتاق دیدم
شوهرم رفته زیر تخت ، جوجه هامم یکیشون پشت
در قایم شده بود، اون یکی هم توی کمد دیواری
اون خنده‌ی وحشتناکم واسه همسرم بود
 

_ساغر

Guest
ی بار پا شدم نماز شب بخونم ساعت ۳ تا گفتم الله اکبر یکی زد تو گوشم محکم???میدونم باور نمیکنید اما واقعا اتفاق افتاد
 

بالا