حضرت دوست ??

  • شروع کننده موضوع ترنج
  • تاریخ شروع
وضعیت
این موضوع قفل شده است

ترنج

Guest
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت:
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
_____???______
Hafez-Love-Poems (1).jpg
 

وضعیت
این موضوع قفل شده است
بالا