تاپیک جامع شعر و دلنوشته های ادبی?

  • شروع کننده موضوع Nazbanoo
  • تاریخ شروع

Nazbanoo

Guest
IMG-20220115-WA0003.jpg
"دردا که عشق آتشین ،جز خون دل حاصل نشد"

بعد تو هرگز ماه من ، یک بار هم کامل نشد



افسونگری در کار خود،ای منظر ماه وسَما ،

این دل زِ بعد دیدنت دیوانه شد،عاقل نشد



تنها به نور دیده ات روشن شود کاشانه ام

بی تو هزاران چلچراغ، روشنگر محفل نشد



گفتم تو کز راه وفا ، نامهربانی می کنی !

با جور در بندت کنم ،بارِ کجم منزل نشد



من نذر کردم جان خود،قربانی راهت کنم

آخر به زیر پای تو، این جان هم قابل نشد



من تاشکایت بردم از نامهریت! ، دیوان عشق

از بخت نا میمون من ، داروغه هم عادل نشد



من بیگناهِ راه عشق،حکمم زنا عدلی نوشت

هر درد را دادش به من، ارفاق هم قائل نشد



در بازی چرخ و فلک،تقدیر ما هم این چنین

چشمان من دریای غم ،بر چشم من ساحل نشد





#نازبانو
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست

نام کوچ هم بغض دارد،این پریدن ساده نیست



یاد جان ،جان گفتنش، آتش به جانم می زند

من عزیزی دیده ام ، حالا ندیدن ساده نیست



بارها لرزیده ‌ام، از سوز سرد بی کسی

زیر آوار نگاهش، را خمیدن ساده نیست



حرف دل تنگی خود را شعر، نامیدم ولی !

غم سرودن ساده‌ ست ازغم شنیدن ساده نیست



رنجِ بی پایانِ من، پروانه ای حاصل نشد

پیله ی تو خالیم ،درخود تنیدن ساده نیست



عمرِ کوتاهِ شقایق ، تا شود مضمونِ عشق

دست درازی کردن و آن را نچیدن ساده نیست



در خزان ساکن شدم، بر من هزاران جلوه شد

سهم دل باد خزان ،دل را رهیدن ساده نیست



آزمودم راه ها،شاید که در بندش کنم

گر زلیخا هم شوم ،عفت دریدن ساده نیست





#نازبانو
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@شادی ♥️
@لیییییییلا ♥️
@ترنج ♥️
@فندق ♥️
@ملیحه ♥️

ای به فدای چشم تو ناز مکن برای من
جام تویی کام منم ، بلبل خوش نوای من

شورتویی صور تویی ،سر درون من تویی
راه به جا نمی برم رهبر با صفای من

گر ننوازیَم به لطف، وادل من ،وا دل من
کوه تویی، بحر تویی ،ساغر بی جفای من

بال گشودیم به شوق، پرده گشودیم به لطف
سجده کنم بسوی تو ،چون تو شدی خدای من

جرعه **** من شدی نور دو دیده ام شدی
معنی زندگی شدی ،ای مه با وفای من

رونق شعر من شدی ،باده ناب من شدی
پیر من و ومراد من ،درد من ودوای من

?❤️?
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@دختررویاها ♥️
@شی_ایز_قنبر ♥️
@نگار ♥️
@الهــــــــام? ♥️
@narngk122 ♥️


تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان
نازنین ،، چارقدِ آذری ات را بتکان

گر چه دوریم ولی شکر خدا باد که هست
شیشه ی عطر گل قمصری ات را بتکان

بخدا قدر تو را گوهریان نشناسند
لطف بنما و تن گوهری ات را بتکان

هرچه کردند نشد نام تو تحریر شود
خوش نویسا، قلم جوهری ات را بتکان

سال غم هاست ولی،ساحره بانوی غزل
چون بهار آمده پس دلبری ات را بتکان

مثنوی قامت من دختر افسونگر تاک
روی می، مستی بی "باوری ات" را بتکان

من کویر توام ای ترک پر از آشوبم
تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان

و اگر از غزلم دین به" خطر می افتد
چفیه ی پیشکش "رهبری ات "را بتکان

?❤️?
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@اکبر/بهرام ♥️
@بهار30 ♥️
@nafasam1370 ♥️
@رویا بانو ♥️
@ماهور♥️

هر شبم نالهٔ زاری است که گفتن نتوان
زاری از دوری یاری است که گفتن نتوان

بی مه روی تو ای کوکب تابنده مرا
روز روشن شب تاری است که گفتن نتوان

تو گلی و سر کوی تو گلستان و رقیب
در گلستان تو خاری است که گفتن نتوان

چشم وحشی نگه یار من آهوست ولی
آهوی شیر شکاری است که گفتن نتوان

چون جرس نالد اگر دل ز غمت بیجا نیست
باری از عشق تو باری است که گفتن نتوان

هاتف سوخته را لاله صفت در دل زار
داغی ز لاله عذاری است که گفتن نتوان



????❤️?
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@محیا جاوید ♥️
@زندگی_به_شرط_سید ♥️
@عینک یونگی.! ♥️
@نقطه? ♥️
@baharam ♥️

از لبت یك كام ميگيرم اگر اسراف نیست
بی تو میمیرم بدان این جمله‌ی من لاف نیست!


این دل از روز ازل تا آخرش وقف شماست
پس نگو قلب شما در وادی اوقاف نیست


از نبودت عشق من، ديوانه شد این دل ولی
با دلم كاری نداری گرچه این انصاف نیست


از زبان‌های جهان یك چیز را فهمیده‌ام!
بهترین حرف جهان جز عشق نیست....


چشم داری بر همه جز من خودت این را بگو....
نازنین، رفتار #تو با چشم من اجهاف نیست؟!


????❤️?
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@Coffee ♥️
@Choi mary ♥️
@خانوم آقامونم ♥️
@دلبررر ♥️
@ریحان_71 ♥️
پیله کردم به غمت، داغ تو پروانه نشد
یخ زدم هیچ کجا گرمی این خانه نشد

غصه خوردم همه گفتند که غم تجربه است
با غمت هیچ منی عاقل و فرزانه نشد

پر زدی رفتی و باغ از بر و رویم فهمید
آشیانی که فرو ریخت دگر لانه نشد

من و اندوه و شب و پنجره هم‌خاطره‌ایم
غیر دیوار کسی بر سرمان شانه نشد

رفتی از اوج به هر حاشیه، کی فهمیدی
لعنتی قصه ی ما بود که افسانه نشد

من و لبخند، من و اشک، من و خاطره‌هات
هیچ کس مثل من از فکر تو دیوانه نشد
 

الهــــــــام?

Guest
@دختررویاها ♥️
@شی_ایز_قنبر ♥️
@نگار ♥️
@الهــــــــام? ♥️
@narngk122 ♥️


تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان
نازنین ،، چارقدِ آذری ات را بتکان

گر چه دوریم ولی شکر خدا باد که هست
شیشه ی عطر گل قمصری ات را بتکان

بخدا قدر تو را گوهریان نشناسند
لطف بنما و تن گوهری ات را بتکان

هرچه کردند نشد نام تو تحریر شود
خوش نویسا، قلم جوهری ات را بتکان

سال غم هاست ولی،ساحره بانوی غزل
چون بهار آمده پس دلبری ات را بتکان

مثنوی قامت من دختر افسونگر تاک
روی می، مستی بی "باوری ات" را بتکان

من کویر توام ای ترک پر از آشوبم
تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان

و اگر از غزلم دین به" خطر می افتد
چفیه ی پیشکش "رهبری ات "را بتکان

?❤️?
وای چقد ک شعرت غوغا کرد تودلم?
چ خوشگله?
مرسی عزیزدلم زحمت کشیدی???
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@ستیلا ♥️
@زیباترین دختر سایت ♥️
@مهشاد ♥️
@غریبه اشنا ♥️
@بعدتو بادلتنگیات?? ♥️
دوست دارم که بخوانی غزل ایجاد کنی
میل دارم که بخندی عسل ایجاد کنی

روی دشت تنت این بار که می آیی هم
زلف بندازی و کوه و کتل ایجاد کنی

اولی دینم و بعداً دلم اصلا تو بگو
مایلی توی کدامش خلل ایجاد کنی

خوش ندارم که به دنیا بنمائی رخ را
ناگهان شورش بین الملل ایجاد کنی

یا که آغاز کنی زلزله ی هجرت را
باز هم روی دل من گسل ایجاد کنی
 

الهــــــــام?

Guest
@Nazbanoo
شعرات همه عالی‌اند ولی خدایی این محشره از همه سره?بازم مرسی?
@دختررویاها ♥️
@شی_ایز_قنبر ♥️
@نگار ♥️
@الهــــــــام? ♥️
@narngk122 ♥️


تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان
نازنین ،، چارقدِ آذری ات را بتکان

گر چه دوریم ولی شکر خدا باد که هست
شیشه ی عطر گل قمصری ات را بتکان

بخدا قدر تو را گوهریان نشناسند
لطف بنما و تن گوهری ات را بتکان

هرچه کردند نشد نام تو تحریر شود
خوش نویسا، قلم جوهری ات را بتکان

سال غم هاست ولی،ساحره بانوی غزل
چون بهار آمده پس دلبری ات را بتکان

مثنوی قامت من دختر افسونگر تاک
روی می، مستی بی "باوری ات" را بتکان

من کویر توام ای ترک پر از آشوبم
تشنه ی بوی گلم، روسری ات را بتکان

و اگر از غزلم دین به" خطر می افتد
چفیه ی پیشکش "رهبری ات "را بتکان

?❤️?
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
@Nazbanoo
شعرات همه عالی‌اند ولی خدایی این محشره از همه سره?بازم مرسی?
هرچه کنم نمی‌شود تا بروی تو از دلم

نظر کنم به هر طرف، نگاه تو مقابلم



به نقد جان می خرم، غمزه ی هر نگاه تو

تیشه به ریشه میزنی، برای حال مشکلم



نگاه میکنم به خود درون چشم های تو

زلف سپید کرده ام، وای بر این شمایلم



اینهمه دیوانگی و روز وشبم پرازخیال

حد و حساب عاشقی،رفته ز کف تعادلم



جواب مبهم من و،ز عشق بی اساس تو

مایه خنده میشود این سبب و دلائلم



هزار راه رفته ام ، به چشم تو نیامدم

ز راه کینه مهر کن ، برای قلب سائلم



بهانه شد هوای تو، تا گذرم ز کوچه ات

خیره تر از همیشه ام،به پای مانده در گِلم



شهره به شعرها شدم، بر دل بیقرار خود

پندم و نقل شاعران ،شبانه در محافلم



چاک دهم سینه ی خود، چه حرفها غزل شود

ولی به حکمِ دیده ام ز حالِ عقل غافلم...





#نازبانو
 

خرگوش آبی?

Guest
بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جدایی‌ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از ناله ی من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
اینو حفظم??
 
استارتر
استارتر

Nazbanoo

Guest
بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جدایی‌ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از ناله ی من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
اینو حفظم??
عالی♥️♥️♥️

بغضِ گلدان لبِ پنجـره را چلچله‌ها می‌فهمند

پیچش عطر تو افتاده، مراسلسله ها می فهمند



لرزش اشک بجا مانده ز سوز دل ماتم زده ها

متحیر شده ی درد و غم زلزله ها می فهمند



هی زمین خوردم و گفتم که بزرگ است خدای

گره افتاده به دندان ،مرا مسئله ها می فهمند



آتشی بودم و سوزان به دل مبهم شب

تل خاکسترم و درد مرا قافله ها می فهمند



عشق من نقل و نبات دهن و لب ها شد

طبل رسوایی احوال مرا ولوله ها می فهمند



آن قدر خیره شدم، کوی تو مدیون من است!

نسبت جاده به چشمان مرا فاصله ها می فهمند



واژه از سوز دلم ناله ی تلخی زد و رفت

گنگی شعر مرا،حوصله ها می فهمند



نازبانو
 

بالا