بیاین از شیطنتای بچگیمون بگیم

  • شروع کننده موضوع zizigolo
  • تاریخ شروع
استارتر
استارتر

zizigolo

Guest
اومم پرسشی ک اینجا باید مطرح کنم اینه ک اول کدومشو بگم???
خب ی بار با بچهای اکیپ جمع بودیم گفتن بیاین زنگ بزنیم اذیت کنیم؛ من دو تا سیم داشتم یکیش رو مخصوص اینکار خریده بودم خلاصه همینجوری زنگ زدیم به یه شماره ک یه آقایی برداشت مام نه گذاشتیم نه برداشتیم سریع گفتیم سلام حاج آقا سفر حجتون تقبل الله انشالله حاج آقا راستش میخواستیم برای خوندن خطبه عقد مزاحمتون بشیم لطف کنید بگید چندتا حمد وسوره باید بخونیم ؟! مرده هم قهقهه میزد اون پشت ک من فک کردم نکنه اون پشت عملیات خاصی دارن انجام میدن با حاج خانوم بعد اینکه یه عالمه خندید گفت دستتون دردنکنه روزمو ساختین خدا روزیتونو بده توعمرمون همچین مردم پایه‌ای ندیده بودیم :/
???
 

Otaku

Guest
من کلا عادت دارم وقتی دوستام رو میبینم
با اسکیت دور بوستان ولایت تهران بریم نمیدونم چند کیلومتر هست ( مربی داشتیم ) اینم بگم داشتیم برای مسابقات کشوری آماده میشدیم.
یه پسره اومده بود ما هم فاز برداشتیم ک خیلی خفنیم
خلاصه دیدم با مُخ اومدیم زمین جلوی پاش ?
اونم از لباسم گرفت خواست بلند کنه که همچین زدم رو دستش که عرررر زد ?
خلاصه اگه داری اینو میخونی حلال کن ?
لباستو گرفت عیب نداره که غرورت اجازه نداد تا تو باشی که کلاس نذاری????
 

سامانتابانو

Guest
رفته بودیم مشهد امام رضا هفت هشت سالم بود گم شدم همچین عر میزدما بعدش یه مردی اومد بهم گفت بیا کمکت کنم و اینا مامان بابات پیدات کنن منم درحالی که داشتم عر میزدم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم به تو چه؟؟؟ چیکارمی؟؟؟
حالا اگه گفتین مرده کی بوده؟؟؟
 
استارتر
استارتر

zizigolo

Guest
رفته بودیم مشهد امام رضا هفت هشت سالم بود گم شدم همچین عر میزدما بعدش یه مردی اومد بهم گفت بیا کمکت کنم و اینا مامان بابات پیدات کنن منم درحالی که داشتم عر میزدم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم به تو چه؟؟؟ چیکارمی؟؟؟
حالا اگه گفتین مرده کی بوده؟؟؟
لابد خادم حرم???
 

بالا