من عاشق این بیتم? آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند??
پاندا تپلی Guest Apr 15, 2021 #1 من عاشق این بیتم? آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند??
lady of the night Guest Apr 15, 2021 #5 نازنین ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر با جوانان ناز کن با ما چرا؟ خیلی باحاله اعتماد به نفسمو میبینی ? ?
نازنین ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر با جوانان ناز کن با ما چرا؟ خیلی باحاله اعتماد به نفسمو میبینی ? ?
نوری.... Guest Apr 15, 2021 #7 ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت بر سینه می فشارمت اما ندارمت یکی از بهترین شعرهایی که تا حالا دیدم ??????? ای آسمان من که سراسر ستاره ای تا صبح می شمارمت اما ندارمت در عالم خیال خودم چون چراغ اشک بر دیده می گذارمت اما ندارمت می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان در باغ دل بکارمت اما ندارمت می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت بر سینه می فشارمت اما ندارمت یکی از بهترین شعرهایی که تا حالا دیدم ??????? ای آسمان من که سراسر ستاره ای تا صبح می شمارمت اما ندارمت در عالم خیال خودم چون چراغ اشک بر دیده می گذارمت اما ندارمت می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان در باغ دل بکارمت اما ندارمت می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل بر سر نگاه دارمت اما ندارمت
استارتر استارتر پاندا تپلی Guest Apr 15, 2021 #9 دختر قوی گفت: هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است... کلیک کنید تا باز شود... اره خیلی قشنگه حکایت خیلی از ما آدماست?
دختر قوی گفت: هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است... کلیک کنید تا باز شود... اره خیلی قشنگه حکایت خیلی از ما آدماست?
dj_dinoo Guest Apr 15, 2021 #12 ز هشیاران عالم هر كه را دیدم غمی دارد دلا دیوانه شو ، دیوانگی هم عالمی دارد...
نوری.... Guest Apr 15, 2021 #13 واین ????????? در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست می روی و خانه لبریز از نبودت می شود باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست
واین ????????? در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست می روی و خانه لبریز از نبودت می شود باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست
Mary Poppins Guest Apr 15, 2021 #15 دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد سعادت آن کسی یابد که از تن ها بپرهیزد
استارتر استارتر پاندا تپلی Guest Apr 15, 2021 #19 افسوس که عمر خود تباهی کردیم صد قافلهٔ گناه، راهی کردیم در دفتر ما نماند یک نکته سفید از بس به شب و روز سیاهی کردیم?
افسوس که عمر خود تباهی کردیم صد قافلهٔ گناه، راهی کردیم در دفتر ما نماند یک نکته سفید از بس به شب و روز سیاهی کردیم?
Mary Poppins Guest Apr 15, 2021 #20 تو مرا یاد کنی یا نکنی... باورت گر بشود ، گر نشود حرفی نیست اما نفسم می گیرد... در هوایی که نفس های تو نیست...
تو مرا یاد کنی یا نکنی... باورت گر بشود ، گر نشود حرفی نیست اما نفسم می گیرد... در هوایی که نفس های تو نیست...