بچایا

[مهی]

من سه چار روز نبودم
الان بهم رسوندن گویا پشت صحنه سایت به شکل عجیبی تکون خورده
بابا متحد باشین
بیاین دو دسته شیم
یار کشی کنیم، بعد دعوا، بعد ببینیم کدوم میبره
والا اینجوری خودتون خسته میشین هی ریزه ریزه انقلاب میکنین

 

[Mozhgan]

رای من مهگل

 

[EteI]

چی

 

[سفید_برفی]

چی‌شده درست بگو

 

[مهی]

رای من مهگل

بیا پشتم

 

[مهی]

چی‌شده درست بگو

هیچی عیزم

 

[Mozhgan]

بیا پشتم

چشم
مهگل توام سرگیجه داری

 

[مهی]

چشم
مهگل توام سرگیجه داری

نه والا
تو داری؟

 

[Mozhgan]

نه والا
تو داری؟

خدا روشکر ، اره من مدام دارم نمیدونم چمه
میگن اره بهاره

 

[مهی]

خدا روشکر ، اره من مدام دارم نمیدونم چمه
میگن اره بهاره

بارداری مژی
مثل زینب
فندق خالهههههههه

 

[Mozhgan]

بارداری مژی
مثل زینب
فندق خالهههههههه

وای

 

[والریا]

باور کن اگر لشکرکشی کنیم اخر کسایی تعلیق میشن خودمونیم

 

[من و دوتا پسرام]

بابا متحد باشین

فکر کردم میخوای متحد بشین و یارکشی کنید و مژده رو تعلیق کنی

 

[hiri]

بیا پشتم

منو بزار تو گروه خودت