بردنم روانپزشک

[شکلات تلخ ابی]

من هیچی راجب رل نگفتم ترسیدم بگه به خواهرم دفعه بعد بگم مشکلم ؟راجب درس گفتم نا امیدیم و چیزا دیگه
همکارش روانشناس هم گفت برو پیشش

 

[star]

خدا رو شکر

 

[Aynaz _]

من هیچی راجب رل نگفتم ترسیدم بگه به خواهرم دفعه بعد بگم مشکلم ؟راجب درس گفتم نا امیدیم و چیزا دیگه
همکارش روانشناس هم گفت برو پیشش

بله روانپزشک به درد مشکلت نمیخوره ، باید بری روانشناس
خود سانسوری نکن خود سانسوری بکنی نتیجه نمیگیری
رازتو به هیچ عنوان به هیچ کس نمیگه

 

[شکلات تلخ ابی]

خدا رو شکر

چرا

 

[شکلات تلخ ابی]

بله روانپزشک به درد مشکلت نمیخوره ، باید بری روانشناس
خود سانسوری نکن خود سانسوری بکنی نتیجه نمیگیری
رازتو به هیچ عنوان به هیچ کس نمیگه

اها به ابجیم گفت اعتمداد نکرده

 

[شکلات تلخ ابی]

بله روانپزشک به درد مشکلت نمیخوره ، باید بری روانشناس
خود سانسوری نکن خود سانسوری بکنی نتیجه نمیگیری
رازتو به هیچ عنوان به هیچ کس نمیگه

بگم بهش جلسه بعد

 

[شکلات تلخ ابی]

بله روانپزشک به درد مشکلت نمیخوره ، باید بری روانشناس
خود سانسوری نکن خود سانسوری بکنی نتیجه نمیگیری
رازتو به هیچ عنوان به هیچ کس نمیگه

دارو داد بهم

 

[Aynaz _]

اها به ابجیم گفت اعتمداد نکرده

بله درسته اون میفهمه
ببین اگه رو راست نباشی نتیجه نمیگیری فقط پولت به هدر میره
چند گرفت واسه یه جلسه؟

 

[Aynaz _]

بگم بهش جلسه بعد

اره عزیزم بگو

 

[شکلات تلخ ابی]

بله درسته اون میفهمه
ببین اگه رو راست نباشی نتیجه نمیگیری فقط پولت به هدر میره
چند گرفت واسه یه جلسه؟

نمیدونم من ندادم ابجیم داد

 

[شکلات تلخ ابی]

اره عزیزم بگو

میگم جلسه بعد

 

[شکلات تلخ ابی]

من گفتم نمیخوام برم بزور بردنم با کلک

 

[شکلات تلخ ابی]

اره عزیزم بگو

با دوز و کلک بردنم فکرش نمیکردم یکهو رفتم

 

[شکلات تلخ ابی]

اره عزیزم بگو

هول شدم یکهو رفتم یعنی من بردند با کلک

 

[Aynaz _]

با دوز و کلک بردنم فکرش نمیکردم یکهو رفتم

خب پس یعنی خانواده ات به فکرت هستن
واسشون مهمی

 

[شکلات تلخ ابی]

خب پس یعنی خانواده ات به فکرت هستن
واسشون مهمی

اره ولی نباشن بهتر

 

[شکلات تلخ ابی]

فقد راجب دوست. پسرم نگفتم

 

[آسمون تاریک]

برو پیش روان شناس

 

[شکلات تلخ ابی]

برو پیش روان شناس

روانپزشک گفت دو جلسه نوبت گفت بگیر روانشناس

 

[تیناجون]

اها به ابجیم گفت اعتمداد نکرده

من خواهر زاده را به یه روانشناس معرفی کردم که دوستم بود بعد خواهر زاده ام بهش هر چی میگفت به روانشناسه اونم به من میگفت
تا مطمئن نشدی نگو