با بچه چهار ماهو نیم‌میشه عروسی رفت؟؟

[sahel.h]

؟

 

[گلبهار]

عزیزم بعضیا با بچع یک ماهه میان مسافرت
بستگی به قلقه بچه داره

 

[زمستون]

من ترجیح میدم نرم

 

[ملیحه]

عروسی چون سر و صدا زیاده و یهو صدای جیغ و دست و آواز میاد ، بچه گناه داره هی میخواد از ترس بپره هوا

 

[شاپرک خواب رفته]

من رفتم تو گوشاش پنبه گذاشتم راحت خوابید

 

[پنـــاه]

من رفتم تو گوشاش پنبه گذاشتم راحت خوابید

ما آخرای اردیبهشت عروسی داریم .. حدودا ۴ ، ۵ ماهش میشه
میگم پنبه گیر نکنه تو گوش بچه؟

 

[شاپرک خواب رفته]

ما آخرای اردیبهشت عروسی داریم .. حدودا ۴ ، ۵ ماهش میشه
میگم پنبه گیر نکنه تو گوش بچه؟

نه بابا نمیخوای زیاد بکنی داخل گوش که

 

[شاپرک خواب رفته]

ما آخرای اردیبهشت عروسی داریم .. حدودا ۴ ، ۵ ماهش میشه
میگم پنبه گیر نکنه تو گوش بچه؟

ای جانم

 

[mss]

ما آخرای اردیبهشت عروسی داریم .. حدودا ۴ ، ۵ ماهش میشه
میگم پنبه گیر نکنه تو گوش بچه؟

وای خانم پرستار شما نی نی داااارین

 

[پنـــاه]

وای خانم پرستار شما نی نی داااارین

آره عزیزم

 

[بنفشه شاتوتی]

آره عزیزم

کی بچه دار شدی پناه جان؟

 

[ببین]

گوشش اسیب میبینه مراقب باش رفتی هم یه جای دور بشین

 

[مااماان_ساامیاار]

من نرفتم ولی خیلی ها میرن

 

[دیانا❤]

عروسی چون سر و صدا زیاده و یهو صدای جیغ و دست و آواز میاد ، بچه گناه داره هی میخواد از ترس بپره هوا

آره بچه خیلی اذیت میشه
من یه بار دخترم کوچیک بود بردمش مولودی با هر صدای دست وحشت زده میشد و میپرید هوا از جمعیت هم ترسیده بود دیگه زدم بیرون
یه بارم عروسی رو کوفتم کرد همش موندم تو اتاق پروف

 

[Choi mary]

دیدم بچه کوچیک میارن دختر خووهرشوهرم هم عروسی دایی ۵۲ روزه بود

 

[من و دوتا پسرام]

برسا ۱ماهو نیمش بود رفتم مسافرت
البته رفتم خونه مامانم