عزیزم با خنده و شوخی بگو بابا تا قبل به دنیا آوردن من میتونستی تصمیم بگیری نیاری
حالا که آوردی بقیش متأسفانه تصمیمش با منه که بخوام ازدواح کنم و بدیخت شم
یا کنار شما بمونم و خوشبخت باشم
بعد یهو جدی شو
بگو من حتی اگر اردواج کنم و بدبخت شم،اینکارو میکنم چون تهش اینه که دوباره باید بیام پیش شما دیگه
پس چرا شانس خودمو امتحان کنم؟
گیرم اصلا شانسم بد باشه و تهش بشه جدایی
چرا خودمو حسرت به دل عروسی و بچه دار شدن بذارم؟؟
عروسی میکنم بچه دار میشم بعد اگر بدیخت بودم با بچم میام کنار دلت تا آخر عمرررر
توهم حسرت به دل نوه نمیمونی???
اگر گفت بچه دار شدی قبولت نمیکنم
بگو بااااشه اگر دیدم مرد بدیه قبل ازینکه بچه دار بشم طلاق میگیرم برمیگردم
یا چبچو نهایتا بچه مال مرده دیگه ازش،نمیگیرم ولی دلم میخواد منم از خودم بچه داشته باشم منم طعم مادر شدن رو بچشم
وقتی زاییدم اگر مرد بدی بود میدمش خودش نگه داره منم هفته ای یکبار میرم میبینمش
اگر گفت همه زندگیا تهش بدبختیه
بگو آره تو راس میگی
منم یکی مثل همه
تو این همه بدبختیا یه عروسی میگیریم برا من یه چند ساعتی هم دور هم خوش باشیم
بخند و بگو
ولی جدی بگو که دیگه حرفشو تکرار نکنه
اگر دوباره هم تکرار کرد حرفشو
روتو گن بهش بگو بابا من حرفامو باهات زدم
تا قبل از دنیا اومدن من باید تصمیم میگرفتی
منم مثل تو که شانستو امتحان کردی دوست دارم تو همین یکباری که به دنیا اومدم شانسمو امتحان کنم
اگر دفعه های بعد تمزار کرد و گفت نمی ذارم ازدواج کنی
بگو نمیخوای بشینم هرروز آرزوی مرگتو کنم که
پس تا زنده ای بخواه که دخترتو تو لباس سفید عروسی ببینی مثل هممه باباها برام آرزوی خوشبختی بکنی و بفرستیم خونه بخت
بعدم