اول خودم را هر طور که بودم می پذیرفتم

زلیخا

⭐کاربر برتر⭐
عضویت
Aug 17, 2023
جنسیت
خانم
میگفتم ایرادی ندارد که من بی عیب و نقص نیستم
تا اینکه دیدم آنها به ویژگی های خوب من توجهی نمی کنند؛ فقط به یک سری ویژگی هایم می خندند
وانمود کردم باجنبه هستم و همراهشان خندیدم
در واقع ناراحت نمی شدم
بعدها مادرم همان ویژگی، که دست خودم هم نبود را گفت
و اسمش را "کمبود و عیب و نقص" گذاشت
عصبانی شدم و گفتم انسان ها شبیه هم نیستند
فایده نداشت
هر روز و هر روز میگفت
در اینترنت دنبال دکتر عمل زیبایی می‌گشت
عصبانی تر شدم
همه با لبخند گفتند مادرت خیلی روشنفکر است
گذشت و برای خودم از عطاری دارویی خریدم، برای همان ویژگی یا به اصطلاح عیب و نقصم
ولی از آن استفاده نکردم
گذشت و من حرف‌های بیشتری شنیدم
آن‌قدر که در کابینت دنبال آن دارو گشتم و پیدایش کردم
دیگر خودم را نمی‌شناختم
اما خوشحال بودم که تن به عمل های زیبایی نداده ام
دارو بی فایده بود
من جراحی کردم؛ درد کشیدم اما بی عیب و نقص شدم
غم عجیبی در صورتم بود و غروری کاذب در نگاهم بود
مدتی بعد گفتند برایم یک خواستگار آمده
عکسش را که دیدم، پر از عیب و نقص بود
گفتم نه
مادرم گفت طبیعی است که مردان ظاهر چندان زیبایی نداشته باشند
و آن‌جا بود که فهمیدم زنان در روشنفکرترین حالت ممکن، باز هم مانند زن‌های قدیمی هستند که خود را تحقیر میکردند و مردان را بالا می‌بردند
هیچ چیز تغییر نکرده.
#تخیلی
 

بالا