امان از اين زناى هرزه?

  • شروع کننده موضوع Dela
  • تاریخ شروع

Dela

Guest
حکیمی به دهی سفر کرد و زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حکیم خواست تا مهمان وی باشد. حکیم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه ی زن شد.کدخدای دهکده هراسان خود را به حکیم رسانید و گفت :

« این زن ، هرزه است به خانه ی او نروید »

حکیم به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده » کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حکیم گذاشت.

آنگاه حکیم گفت : « حالا کف بزن »

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت : « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند »

حکیم لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد ، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!!!

بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن ، زنی هرزه ساخته اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش!!!
 

Torshak lvashak

Guest
دقیقااا همینه تا مرد سرنخ نگیره زن هیچ کاری نمیتونه بکنه ولی خیلی از خانوما فک میکنن شوهراشون از گل پاک ترن بقیه هی از راه بدرشون میکنن?
 

maria۰

Guest
عنوان رو دیدم خواستم بیام گیس کشی

مواقفم????
 

Leily

Guest
حکیمی به دهی سفر کرد و زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حکیم خواست تا مهمان وی باشد. حکیم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه ی زن شد.کدخدای دهکده هراسان خود را به حکیم رسانید و گفت :

« این زن ، هرزه است به خانه ی او نروید »

حکیم به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده » کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حکیم گذاشت.

آنگاه حکیم گفت : « حالا کف بزن »

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت : « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند »

حکیم لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد ، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!!!

بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن ، زنی هرزه ساخته اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش!!!
هی
حقیقته ☹️?
 

بالا