اشعار و بیوگرافی افشین یداللهی ?

  • شروع کننده موضوع nili
  • تاریخ شروع

nili

Guest
افشین یداللهی شاعر دوست داشتنی معاصر متولد ۲۱ دی ماه سال ۱۳۴۷ در اصفهان بود که در تاریخ ۲۵ اسفند ماه سال ۱۳۹۵ به دیار باقی شتافت، یک ترانه‌سرا و پزشک متخصص اعصاب و روان اهل ایران بود. در مورد والدین او باید بدانید که پدر افشین یداللهی از اهالی ایزدخواست بوده‌است و مادر افشین هم اهل اسفرجان است.

آغاز ترانه‌سرایی افشین یداللهی بر می گردد به سال ۱۳۷۶٫ در حقیقت او فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیمای ************* ایران شروع کرد. اولین ترانه‌های افشین با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا می‌شد. کار دوم مرحوم افشین یداللهی ترانه ای با نام «از فارس تا خزر» است که با آهنگ‌سازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شده است.

احتمالا شما هم می دانید که خواننده اکثر ترانه‌های افشین یداللهی احسان خواجه امیری بوده ‌است. بیشترین شهرت و محبوبیت او در عرصه فرهنگ و هنر کشورمان به خاطر سرودن ترانه سریال های غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه و معماى شاه است.
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
درگذشت افشین یداللهی


افشین یداللهی بامداد چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ در مسیر بازگشت از هشتگرد به سمت تهران به دلیل برخورد شدید یک دستگاه کامیون با خودرویش، به شدت مجروح شده و در بیمارستان امام جعفر صادق شهر هشتگرد درگذشت. در این حادثه همسر و برادر همسرش بر اثر جراحت در بیمارستان بستری شدند. وی روز جمعه ۲۷ اسفند ۱۳۹۵ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد. شبنم رحمتیان، همسر وی، پس از ۱۵ روز بستری بودن در بیمارستان، صبح روز پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶ درگذشت.
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
1613717807329.png
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
آخر قصّمه اما قصّه ی آخرم این نیست
آخر راهی که باید من ازش بگذرم این نیست

آرزو ها مو برای خاطراتم دوره کردم
کجای خاطره باید پِیِ آرزوم بگردم

خستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست

برکۀ امن و نمی خوام وقتی موج خطری نیست

می رسم نه واسه موندن من مسافرم همیشه

مثل نوری که میاد و رد میشه از دل شیشه

آخر قصّمه اما قصّه ی آخرم این نیست
آخر راهی که باید من ازش بگذرم این نیست

خستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست
برکه امن و نمی خوام وقتی موج خطری نیست
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
میشه خدا رو حس کرد تو لحظه‌های ساده
تو اضطراب عشق و گناه بی‌اراده

بی‌عشق عمر آدم بی‌اعتقاد می‌ره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد می‌ره

وقتی که عشق آخر تصمیمش‌و بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره

ترسیده بودم از عشق، عاشق تر از همیشه
هر چی محال می‌شد، با عشق داره میشه

عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبه‌س
از لحظه‌های حوا، هوا می‌مونه و بس

نترس اگردل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصه‌تو از نو نوشته باشه
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !❤️

دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟…?

با حس ویرانی بیا … تا بشکند دیوار من❤️

چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من?

بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود❤️

حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود?

با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست❤️

در انتهای موعظه … دیگر مجال درس نیست?

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود❤️

چیزی شبیه معجزه … با عشق ممکن می شود?
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
خیالتو می دزدم از تو شبستون خواب
تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب

بارون میشم می بارم تو آسمون چشمات
که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات

بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو

از سر پرچین شب وقتی سرک می کشی
مهتاب هاج و واج و پائین ترک می کشی

می یاد واسه تماشا می افته تو حوض نور
اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دور

بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو

تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه
گذشتن از تو سخته محاله دل بتونه

یه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته
با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته
 

Choi mary

Guest
قیافه اش رو قبلا دیدم ولی نمیشناسم?
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را

ایران به شوق زندگی، در مرگ رویین‌تن شده
مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده

ایران پر است از عاشقان، این گنج‌های بی‌شمار
مرزیست پر گوهر ولی، با رنج‌های بی‌شمار

در بند بنشانم ولی، از بند‌ها آزاد شو
قلب مرا ویران کن، با خون من آباد شو

ما قرن‌ها پای وطن، پیدا و پنهان مانده‌ایم
ما پای فرهنگی کهن، با نام ایران مانده‌ایم

ایران به آتش می‌کشد، خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان می‌دهد، مدهوشی تاریخ را

ایران به شوق زندگی، در مرگ رویین‌تن شده
مرد و زنش تلفیقی از، ابریشم و آهن شده

ایران پر است از عاشقان، این گنج‌های بی‌شمار
مرزیست پر گوهر ولی، با رنج‌های بی‌شمار
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست مگو سهو شده

من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر

دین دیوانه بدین عشق تو شد
جاده شک به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
?وقتی گریبان عدم

❤️با دست خلقت می درید
?وقتی ابد چشم تو را

❤️پیش از ازل می آفرید
?وقتی زمین ناز تو را
❤️در آسمان ها می کشید
?وقتی عطش طعم تو را

❤️با اشک هایم می چشید
?
من عاشق چشمت شدم
❤️نه عقل بود و نه دلی

?چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

❤️یک آن شد این عاشق شدن
?دنیا همان یک لحظه بود
❤️آن دم که چشمانت مرا

?از عمق چشمانم ربود

❤️وقتی که من عاشق شدم

?شیطان به نامم سجده کرد!

❤️آدم زمینی تر شد و
?عالم به آدم، سجده کرد!

❤️من بودم و چشمان تو
?نه آتشی و نه گلی
❤️چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
تا آخر عمر
درگير من خواهي بود
و تظاهر مي کني که نيستي

مقايسه تو را
از پا در خواهد آورد

من
مي دانم به کجاي قلبت
شليک کرده ام

تو
ديگر
خوب نخواهي شد
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل میزند

در راه هوشیاری خود مست می رود

گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست می رود

اول اگرچه با سخن از عشق آمده

آخر خلاف آنچه که گفته است می رود

گاه یکسی نشسته که غوغا به پا کند

وقتی غبار معرکه بنشست می رود

اینجا یکی برای خودش حکم می دهد

آن دیگری همیشه به پیوست می رود

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای

وقتی میان طایفه ای پست می رود

هرجند مضحک است و پر از خنده های تلخ

بر ما هرآنچه لایقمان هست می رود

این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست

تیریست بی نشانه که از شصت می رود

بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند

اما مسیر جاده به بن بست می رود
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
روزی که برای اولین بار

تو را خواهم بوسید

یادت باشد

کارِ ناتمامی نداشته باشی

یادت باشد

حرفهای آخرت را

به خودت

و همه

گفته باشی

فکرِ برگشتن

به روزهای قبل از بوسیدنم را

از سَرَت بیرون کن

تو

در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری

که شباهتی به خیابان های شهر ندارد

با تردید

بی تردید

کم می آوری …
 
استارتر
استارتر

nili

Guest
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی

در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردی

ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟

مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟

جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟
 

Dela

Guest
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست مگو سهو شده

من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر

دین دیوانه بدین عشق تو شد
جاده شک به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
اينو خيلى دوست دارم تيتراژ پايانى شب دهم
 

بالا